دانلود رمان چه آسان باختم از ناب رمان
دانلود رمان چه آسان باختم
نام رمان :چه آسان باختم
به قلم :نسرین قدیری
خلاصه ی چه آسان باختم :
محبوبه با وجود اینکه میدونسته که رامین، پسر عموش، مدتهاست که به اون علاقه داره و هر دو تا خانواده بی صبرانه منتظر این وصلت هستند، ولی عاشق دوست صمیمی اون میشه و به رامین جواب ردّ میده. رامین هم با شنیدن خبر خواستگاری رضا از محبوبه و ازدواج اونها، دلشکسته راهی سفر میشه و…
صفحه ی اول چه آسان باختم :
مجبوبه برای آخرین بار خودش را در آئینه ی سرسرای منزل برانداز کرد.
با دست گیسوان بلند و مشکیش را پیچ و تاب داد
و از دیدن چشمهای درخشان و سیاه رنگ گیرایش سرمست شد.
آرایش ملایمی کرده بود
که هماهنگی دلپذیر آن با صورت جوانش بی اختیار همه ی نگاهها را به سوی این چهره گیرا جذب می کرد
ابروان بلند و کشیده بر پوست صورت سبزه اش به تناسب نقش بسته بود.
بینی کوچک و خوش حالتی داشت
که با لبان درست برجسته اش گوشه ای دیگر از چیره دستی آفرینش خداوند را به نمایش می گذاشت.
همان طور که جلوی آئینه ایستاده بود چرخی زد دامن کلوش و کوتاهش تاب خورد و ساقهای کشیده و بلندش نمایان شد.
قد بلند و کمر باریک بود و روی هم رفته باید گفت “که هر چه خوبان همه دارند او یک جا داشت”.
نگاهی به ساعتش کرد کم کم داشت دیر می شد با عجله کفشهای سفید و تابستانی پاشنه کوتاهش را به پا کرد.
کیفش را از روی صندلی برداشت و آماده رفتن بود که مادرش گفت:
-اوا محبوبه تو هنوز نرفتی؟تو که گفتی باید سر ظهر آنجا باشی؟
محبوبه که خودش دچاره دلهره و نگرانی شده بود گفت:
-خودم می دونم دیرم شده چه کار کنم تقصیر این مهشید بی شعوره که سشوار را توی کمدش قایم کرده.