دانلود رمان قمارباز با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان قمارباز با لینک مستقیم
امیربهادر پسری خشن و مغروره که همه ی دخترا تو کفشن! یه قمارباز هفت خط که هیچ کس حریفش نیست! آیلی یه دختر شر و شیطونه که روز عقدش توسط آدمای امیربهادر دزدیده میشه اون باید قراره تقاص باباشو پس بده و…
خلاصه رمان
با افتادن نور روی پلک های بستهم چشمامو باز کردم … سرم کمی درد می کرد و نمی تونستم به راحتی چشمامو باز نگه دارم … انگار که وزنه های سنگینی رو به چشمام متصل کرده بودن که نمی تونستم پلک بزنم … نوری که از پنجره ی کنار تخت می تابید مثل تیری زهرآلود توی مردمک چشمام می نشست. من کجا بودم؟ چند دقیقه فکر کردم تا تونستم بفهمم کجام و چی شد!
من سرمست و شادان داشتم از آرایشگاه میومدم بیرون که یه ون مشکی جلو پام ترمز کرد. سرم رو بالا آوردم تا ببینم کیه که در ماشین باز شد و داخل ماشین کشیده شدم. تا به خودم اومدم و خواستم چیزی بگم دستمالی جلوی بینیم گرفته شد و بیهوش شدم. تنها چیزهایی که یادم میاد همینه. الانم که اینجام توی یه اتاق دوازده متری با یه تخت و یه میز. همین! نگاهی به تخت تک نفره که روش دراز بودم، انداختم.
روتختی ساده ی سورمه ای داشت و حدس می زدم اینجا اتاق یه پسر باشه. هیچ تابلو یا چیز خاصی هم به در و دیوار نصب نشده بود. با یاد کامیار اخم هام درهم شد. وای خدای من! یعنی چند ساعته منو دزدیدن؟ کامیار الان چیکار میکنه؟ مامان بابام! وای خدا …