-پویا پیش خودم می مونه. -نه.هرگز.من مادرشم.پویا منو بیشتر از تودوست داره. -به من ربطی نداره.تو می خوای طلاق بگیری و شرط منم حضانت پویاست.می دونی که راحت می تونم این کار رو بکنم.چون من پدرشم. با صدای لرزون گفت:منم مادرشم.تو نمی تونی اونو ازمن جدا کنی. -یا زندگی با منو پسرت یا زندگی بدون منو پسرت.وقت داری فکر کنی. -خیلی پستی..من هرگز به زندگی با توِاِخائن رو قبول نمی کنم. -پس بهتره زندگی با پسرتم رو قبول نکنی با چشمای اشکی نگام کرد.سعی کردم نگاش نکنم.هیچ وقت طاقت دیدن اشکاشو نداشتم. گفت:نمی خوام پسرم پیش تو بزرگ بشه و بعدم بشه مثل خودت..
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.