دانلود رمان ماساژور هات با لینک مستقیم
قسمتی از رمان :
مشتري امروزم بازم يه زن پير پولدار بود كه هزارتا درد داشت و فكر ميكرد درمانش فقط ماساژه
به سمتش رفتم بي حرف ملافه ايي كه روشبود و كنار زدم و شروع كردم به ماساژ دادنش يك ساعتي ماساژش دادم
بعد تموم شدن كارم با خستگي از اتاق ماساژ بيرون اومدم دستمو گزاشتم روي كفم و كش و قوسي به بدنم دادم
با صداي ايدا به سمتش برگشتم كه گفت
_دختر تا كي ميخوايي تو اين استخر استعداد خودتو نابود كني با ماساژ دادن زناي پير؟كه يه قرون اضافه هم نميشه ازشون كند؟ يه سال دو سال ديگه
دستات از جون ميفتن و مريض ميشي بدبخت با اين حجم كاري كه تو انجام ميدي زياد دوام نمياري
چرا به حرفم گوش نميدي!..
كلافه پوفي كردم و از جام بلند شدم همون جور كه لباسامو ميپوشيدم گفتم
_ايدا من نميتونم اين كارو كنم…ازم برنمياد انقدر تكرار نكن حرفتو
كيفمو از چوب لباسي چنگ زدم و از استخر بيرون اومدم دم دماي غروب بود هوا گرگ و ميش شده بود دستامو توي جيبم فرو كردم و به سمت ايستگاه رفتم…
آيدا چند وقتي بود كه روي مخم بود و ميگفت
برم بالا شهر و ادمای پولدارو ماساژ بدم در اضاي هر يه ساعت ماساژ دادن پول يه ماهه اينجارو در ميارم…ولي من نميتونستم ريسك كنم چون نميدونستم وارد چه محيطي ميشم
كار توي استخر درست بود پولش زياد نبود ولي حداقل مزيتي كه داشت امنيت داشتم
دانلود رمان خدمتکار هات من با لینک مستقیم و کیفیت عالی