دانلود رمان عشق به توان 6 از ناب رمان
دانلود رمان عشق به توان 6
دانلود رمان عشق به توان ۶ برای اندروید و تبلت و آیفون و کامپیوتر
نام رمان: عشق به توان ۶ نویسنده: غزل/مینا/نگین کاربران نودهشتیا
تعداد صفحات: ۴۹۶
خلاصه رمان : یه اکیپ ۳ نفره دختر که برای دانشگاه تو شیراز قبول شدن اما خوابگاها همه پر بوده بعد می گردن دنبال خونه که به یه اکیپ ۳ پسر برمیخورن که اونام همین مشکلو داشتن ولی با این تفاوت که خونه پیدا کرده بودن ولی شرط صابخونه که یه پیرمرد مردیه که راحته اروپایی رفتار میکنه یکم شوخه و فضول در عین حال زنها رو هم آدم حساب نمیکنه و پی عشق و حالشه بوده، متاهل بودن اوناس….. پایان خوش بچه ها گیج نشید چون داستان اززبون۶ نفرگفته شده ….البته متوجه میشید چون اول هرکدوم گفته از زبون کیه..
قسمتی از این رمان:
نفس
اه میشا اینقدرابغوره نگیر اعصابم خورد شد دختر
میشا با یه صدای حرصی زنگدار در حالی که داشت اشکاشو با کلنکس پاک میکرد روبه من گفت
– تو برو سرتو بزار بمیر همش تقصیرتوشد
شقایق در حالی که دست کمی از میشا نداشت واماده بود کلمو بکنه گفت
– ننه ی مارو بگونمیدونم تو این چی دیدن که بهش مثل چشماش اعتماد داره
– هوی مراقب حرف زدنتون باشیدا گفته باشم منم از کجا بدونم پذیرش خابگاها پر شده؟
میشا دوباره حالت تحاجمی به خودش گرفت
– نه مثل اینکه برای اوارگیمون توی غربت بدهکارم شدیم
-اولا تو گریه تو با اب بینی تو جمع کن صداش رو نرومه بعدشم این هزاربار من از…..
شقایق پابرهنه و جفت پا و نمیدونم شیش پل پریدبین نطق بلند من
– بله بله مادمازل شما از کجا باید میدونستین پذیرش خوابگاها پر شده؟ اخه ادم حسابی پس چرا به ننه بابایه ما گفتی خوابگاه گرفتم
نخیر نمیشه مثل اینکه باید دوباره امپربچسبونم
– به خاطر اینکه شما تا فهمیدید من برای لیسانس دارم میرم شیراز مثل کنه بهم اویزون شدید ( اینا رو تقریبا که چه عرض کنم کاملا داد زدم و گفتم)
یه نگاه بهشون کردم دیدم لال شدن میشا هم گریه اش بند اومده بودو هی سکسکه میکرد یه اههههههههههه صدا دار کردم ورو به میشا گفتم
– دایه فین فین کردنت تموم شد ای شروع شد
میشا همچین مظلوم نگاه میکرد بهم که یه لحظه دلم براش سوخت که فکر کرده میتونه خرم کنه !!!!