خلاصه : آیلار را ، وقتی کودک بود ، آوردند به خانه عمو ، دلش تنگ بود و بغض داشت ، دلتنگی مادر داشت و نگرانی برای بابا ، بابایی که نمیخواست دیگر دنیا را ببیند و مادر که برای همیشه رفته بود از دنیا…آیلار را هومن به آغوش کشید اولین بار ، هومن دل کوچکش را همان جا پر کرد و پر کرد تا روزگار بزرگی اش ، هرچقدر هومن برادرانه می بوسیدش ، آیلار اینگونه نبود ، هومن را برای خودش میخواست و هومن هرگز او را نخواست…آیلار هم روزی دیوانه میشود ، آتش میزند به خودش و همه دنیا ، مگر دل دخترکان باز مانده از سرنوشت چقدر طاقت دارد ؟ آیلار را قضاوت نکنید ، آیلار را دوست داشته باشید…
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.