خلاصه کتاب
بدون اینکه کوچکترین نگاهی سمت دختر کناریاش بیندازد، در ماشینش را باز کرد و کوله پشتی نارنجی رنگ او را با حرص روی صندلی عقب پرت کرد.
صدای اعتراضش بلند شد.
- چرا پرت میکنی؟
عصبانی بود و دوست داشت هوار بکشد.
یقهی پیراهن مردانهی گشادی که تنش بود را از پشت در دست گرفت و عملاً گیسو را دنبال خودش کشید تا ماشین را دور بزند.
جیغ جیغ کرد....
- نام کتاب: قرارمان کنار رازقی ها
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم عباسقلی