خلاصه کتاب
جنازهی لخت خواهرِ یارا، نامزدِ سهند خان بزرگ آبادی رو صبح زود تو خونه باغ یه مرد غریبه پیدا کردن!
سهند خان انتقامِ این رسوایی و بی آبرویی رو از خواهر کوچیک یلدا گرفت!
- نام کتاب: سیاه مست
- ژانر: عاشقانه #هیجانی #اجتماعی
- نویسنده: تمنا زارعی
خلاصه کتاب
هوای گرم و شرجی بندرگاه نفس را تنگ میکرد و بر
پوست های آفتاب سوخته و عریان آدمیان داغ مینشاند.
صیادان در گروه های چندنفری سوار بر بلم دل خلیج را
شکافته و تورهای خود را به درون آب می افکندند.
پسر جوان خسته و ناامید بر شنهای ساحل نشسته و
زانوانش را بغل گرفته و به رقص قایق ها در تلاطم امواج
مینگریست.
- نام کتاب: بیراهه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: لیلی تکمیلی
خلاصه کتاب
تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینههای برجسته و عضلانیِ مردانهاش قلاب شد.
انگشتانم سینههایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم!
بازی را شروع کرده بودم!
خیلی وقت پیش!
از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی رابطه داشته که...!
باورش نداشتم این حقیقت تلخ را اما...
حالا من هم مثل خودشان بازی میکردم!
-فکر نمیکردم رابطه با تو انقدر از نزدیک جذاب باشه! انقدر نزدیک و دور از اون تماسای تصویری و چتهامون!
تکانی خورد و دست روی دستهایم گذاشت
- نام کتاب: میراث هوس
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مهین عبدی
خلاصه کتاب
نیلا نامی دختری که بعد از سال ها به عشق گذشته اش برمی خوره اما رابطه ی سمی که با سپهر داره و درگیرشِ مانع از رسیدن دوباره اش به دانیار مشرقی می شه. بالاخره تهدیدای سپهر کار دستش می ده و یه شب توی بیهوشی اسیر دستاش میشه!
- نام کتاب: نیل
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه خاوریان
خلاصه کتاب
-گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه!
حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد..
-خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟
دستش را روی قفسه سینه اش میگذارد و کمی به عقب میرود..
-قلبم مچاله شده از پر پر شدن ناصرم..چه میدونستم شب عقدش دسته گلم از دست میره؟
خانُم بزرگ با چشمان اشکی خیره حاجی میشود و دوبار روی پایش میکوبد.
-بمیرم برای ناصرم..حالا جواب دختره و خانوادش رو چی بدیم حاجی؟ سیاه بخت شد دختر مردم.
- نام کتاب: هایکا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: الناز بوذرجمهری
خلاصه کتاب
چشمها دنیای عجیبی دارند،
هزاران ورق را سیاه کن و هیچ...
خیره شو به چشمهایش و تمام...
حرف میزنند،
بیصدا، بیفریاد، بیقلم...
ولی خوانا...
این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد...
من از ابتلا به تو و خواندن چشمهایت گذشتهام...
حافظم تو را..
- نام کتاب: یمنا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: صاحبه پور رمضانعلی
خلاصه کتاب
فقط2تا غریبه بودیم با جاذبه ای ممنوعه و کششی دوطرفه..و فقط برای سکس، هیچکدوم بیشتر ازاین نمیخواستیم.
هرگز به پسری به این شدت جذب نشده بودم،پس یه شب بعد از کار اونو به خونه بردم و باهاش خوابیدم.
فردای اون روز وقتی هردو لخت تو تخت بودیم کسی باهاش تماس گرفت.
برادرم!
اون لحظه ای بود که فهمیدم اون بهترین دوست برادرم،یه میلیاردر زنبازِ بکن درو و مدیرعامل شرکتیه که توش کارآموزی میکردم.
حتی بااینکه میدونستم باید ازش دور بمونم، نشون دادم که منم انسان و جایزالخطام.
همه چی بینمون فقط *** بود
فقط *** چون اون بینظیر بود.
فقط *** چون من قرار نیست عاشقش بشم.
فقط *** چون من3ماه آینده ازاینجا میرم و نمیخوام برادرم منو بکشه و نمیخوام کسی بفهمه که اون راز شیطانی کوچیک منه.
اون فقط یه دخترباز و هرزست.
ولی وقتی حقایق رو بشه همه چی توی زندگیمون منفجر میشه..
- نام کتاب: دخترباز
- ژانر: #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال #خارجی
- نویسنده: کیتی ایوانز
خلاصه کتاب
داستان درباره دختری به نام نواست
که از بچگی خدمتکار عمارت نیکزادها بوده.
نوا پنهانی با پسر کوچیکه خاندان نیکزاد ازدواج میکنه البته بدون ثبت شدن در شناسنامهاس!
و زمانی که باردار میشه، همسرش فوت میکنه و اون در تلاش که ثابت کنه بچه از خون اون هاست.
تو همین حین محمدعلی، معروف به محمدعلی تایگر، کشتی گیر لوتی و معروف تیم ملی و برادرشوهر نوا به کمکش میاد اما...
- نام کتاب: تایگر
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: هاله نژادصاحبی
خلاصه کتاب
سروصدایی که به یکمرتبه از پشتسرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی میشد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند.
پشتسرش، چند متری آنطرفتر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازیای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شبهایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع میکرد، نه حوصلهی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که نگفته هم حالِ ناخوشِ امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و بزمی که روی میز برای خود برپا کرده بود تنها گذاشتند.
- نام کتاب: یک تو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم سلطانی