خلاصه کتاب
ـ گلی!!
صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیدهها را شنیده و دیدهها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندانهای قفل شدهاش به گوشم رسید:
ـ گلشیفته!!
چندبار مرا گلشیفته صدا کرده بود؟ من گلِ باغش بودم. همان گلی که نامم را گذاشته بود گلِسرخ..
قدم بعدی را که برداشتم اینبار فریاد زد:
ـ بری دیگه رفتی گلی اینو تو گوشت فرو کن..!
- نام کتاب: گل سرخ
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زیبا سلیمانی
خلاصه کتاب
داستان سرگذشت زندگی یه دختر عمو و پسر عمو هست که خیلی همدیگه رو دوست دارن و با هم قول و قرار ازدواج گذاشتن
اما حسادت بقیه مانع رسیدن اون ها بهم میشه ، دختر قصه که تنهاست به اجبار بقیه ، با یه افغانی ازدواج می کنه و به زور از ایران میره و توی کشور غریب خیلی عذاب می کشه ، پسر قصه هم میره جنگ و اسیر میشه .... اما دختر قصه که اسمش مارال وقتی که می فهمه حامله اس ، اون وضع رو تحمل نمی کنه و از اونجا فرار می کنه .....
- نام کتاب: رویای انار
- ژانر: عاشقانه
خلاصه کتاب
شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه
خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن
غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش رفع کنه و زندگی مشترکش آسیب نبینه ولی همه ی این تلاش ها یکطرفست
از طرف دیگه غزل چندین بار همسایه ی روبروی خونشون رو میبینه که درحال کتک زدن همسرشه و دراین مورد براش سوتفاهمی پیش میاد
سوتفاهمی که نهایتا با طلاق غزل و آشنایی با برادر اون فرد مسیر زندگی غزل رو تغییر میده
- نام کتاب: شاه بیت
- ژانر: عاشقانه #اجتماعی
- نویسنده: عادله حسینی
خلاصه کتاب
جیمز همیشه تنها یک هدف داشته: نابود کردن دشمنش، پیتر مایکلز.
وقتی دختر بیست سالهی پیتر، وندی، سروکلهش توی کلاب جیمز پیدا میشه، اون هم یک راه برای رسیدن به هدفش پیدا میکنه. اغوا کردن اون دختر و سواستفاده کردن ازش برای انتقام. نقشهی فوقالعادهای بود، ولی وقتی که ناگهان همه چیز در زندگی جیمز به هم میریزه.
حالا اون باید خائنی که توی دار و دستهش هست رو پیدا کنه، و نقشهی انتقامش داشت ذره ذره کمرنگتر میشید، چون وندی داشت براش تبدیل به چیزی بیشتر از یک عروسک خیمه شبازی برای رسیدن به انتقام میشد.
- نام کتاب: شیفته
- ژانر: دارک_رومنس #عاشقانه_معاصر #انتقامی #روایت_پیترپن #بزرگسالان #اروتیک
- نویسنده: امیلی مکاینتایر
خلاصه کتاب
ماجرای داستان حول شخصیت
والادگر، مردی مرموز و پیچیده، به نام مهرسام آشوری میچرخد. او که به خاطر گذشتهای تلخ و پر از کینه، به مردی بیرحم و انتقامجو تبدیل شده، اما وقتی که عشق در دل تاریکی و انتقام جوانه میزند، همه چیز دگرگون میشود. او ناخواسته به دختر دشمنش مهشید افشارنیا جذب میشود که...
- نام کتاب: والادگر نیستی
- ژانر: جنایی #عاشقانه #معمایی #هیجانی
- نویسنده: سودا ترک
خلاصه کتاب
گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره...
اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود.
پدر ثمین ناخواسته مرتکب قتل شده .ثمین برای گرفتن رضایت آزادی پدرش از زندان تلاش میکنه.
یاشار کشوری مرد متاهل و خودخواه، که در اعزای دادن رضایت،شرطی میذاره که باعث میشه پای ثمین به خونشون باز بشه و یاشار دلش رو به دخترِ قاتلِ خواهرش ببازه...
ثمین باید دوراهی عقل و قلبش یکیو انتخاب کنه.باید دید تصمیم ثمین برای رهایی از این دوراهی چیه!؟
- نام کتاب: آخر این ماه
- ژانر: عاشقانه،هیجانی،بزرگسال
- نویسنده: مهرسار
- صفحات: 1080
خلاصه کتاب
یه ماز بزرگ تو مغز منه...
دقیقا یه جایی که تو حتی فکرشو هم نمی تونی بکنی...
این ماز یک کم پیچیده است...
یعنی این طور بگم که این ماز اونقدری پیچیده است که تو نتونی ازش خلاص بشی...
من این مازو درست کردم...
فقط خودم بلدشم...
نمی تونی...
نمی تونی ازش خلاص بشی...
اشتباه بزرگی کردی...
از وقتی پاتو تو ماز ذهن من گذاشتی ، اشتباه بزرگی کردی...
- نام کتاب: ماز
- ژانر: عاشقانه معمایی
خلاصه کتاب
چهره خونسردم همیشه بزرگترین ویژگی من بود، به همراه اراده و قدرتم. من به هیچکس وابسته نبودم و برای هیچ چیزی اجازه نمی گرفتم.
اما بعد جریکو مثل طوفان وارد زندگیم شد. آزادیم و با چیزی باارزش تر عوض کردم.
حالا باید با زندگی پرخطرم کنار بیام و اینکه عاشق جریکو نشم.
- نام کتاب: شانس شیطان
- ژانر: #جنایی⭐️| #درام #بزرگسال🔥| #اروتیك❤️
- نویسنده: مگان مارچ
خلاصه کتاب
داشتن مدرک لیسانس صنایع و ارشد مدیریت چیزهایی نبودند که من باب دلم باشن به ظاهر اخمو بودن و سخت گیری های دخترانه ام هم اونی نبودن که در اعماق وجودم از خودم خواسته بودم
حتی حالا نشسته کنار پدرم برای برگزاری مزایده ای که روزها براش وقت صرف کرده بودم هم خواسته ای نبود بخوامش اینکه اینجا بنشینم و به آدمهایی خیره بشم که لرای برنده شدن دست به هر کاری می زدن هم جز برنامه هام نبود.
- نام کتاب: اغنا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زاهده بیاتی