دانلود رمان طلوع برفی با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده: نوشین
تعداد صفحات ۱۰۸۸
خلاصه رمان:
آوینا…ملکه برفی من…من برای وجودت زحمت زیادی کشیدم…
موهای سفیدت نشونه غم هایی که تو شکم مادرت برایت در نظر گرفتم…ولی همین سفیدیه که تو رو ملکه زیبایی کرده
بدنت سهم هیچکس نیست چون ذره ذره وجودت مال مردایی که تو رو به وجود آوردن
چه کسی قراره شوهرت بشه وقتی حروم زادگی به پیشونیت خورده…
پشت پنجره ی اتاقم نشستم به بیرون نگاه میکنم……
جایی که هستم خیلی رویایی انگار یه دنیایی ديگس ،
خیلی وقته تنهام دوستام خلاصه شده به چند تا پسر
که اگه بخاطر موقعيتم نبود محال بود اجازه ی دوستی داشته باشم
،عطا که وکیل منه …..
طاها امانت دار خزانه ی منه …
عرشيا دکتر شخصی منه….
من چرا برا فاميلام و همه ی ثروتمندان مهمم من کیم ?
از وقتی یادم میاد همه بهم احترام ميذاشتن و همیشه مخفی بودم ….
همیشه زیر نظر خانوادم بودم ،اجازه ی بیرون رفتن نداشتم ،مگر اینکه مخفیانه باشه ،
شاید آزادی ندارم ولی آرامش دارم و این خیلی خوبه …..
امروز تولد منه ،تولد ۱۷سالگيم ،زندگیم خلاصه شده تو ثروت و یادگیری حرکات رزمی
و گرفتن دکترا و لیسانس تو هر زمینه ی درسي ..
تعجب نداره ماها بچگی نمی کنیم باید انقدر درسهای مهم بخونیم تا در ده سالگی بتونیم شغل مهمی پیدا کنیم ..
بیشتر کارهای من جادویی و این بخاطر ویژگی منه ،من از یه زن متولد شدم ولی پدرام …….