نام رمان : رمان زیر باران به قلم : زهرا ارجمندنیا قسمتی از رمان: با صدای آلارم گوشیم چشمامو به زور باز کردم
که مورد حمله ی بی رحمانه ی نور خورشید که از پنجره می تابید قرار گرفت. نگاهی به گوشیم که ساعت هفت رو نشون می داد انداختم
و صدای رو اعصاب، رژه بروشو قطع کردم. ساعت هشت کلاسم شروع می شد بنابر این علی رغم میل شدیدم به خواب با چشمای نیمه باز بلند شدم
و تن از خواب سیر نشدم رو به سمت سرویس اتاقم کشیدم
و از رختکن حموم حولمو برداشتم و وارد حموم اتاقم شدم.
اول از همه آب سرد و باز کردم که باعث شد نفسم برای لحظه ای بند بیاد اما زیاد طول نکشید که عادت کردم به حرکات خنکای آب روی بدنم و مهم ترین مزیتش این بود که خواب به طور کامل از سرم پرید. کم کم آب داغ و باز کردم و خیلی سریع خودمو شستم و حوله پوش بیرون اومدم ساعت هفت و پانزده دقیقه بود. با عجله جلوی میز نشستم و به عادت همیشه که از حمام بیرون میام با کرم مرطوب کننده با عطر یاس دست و صورتم رو مرطوب کردم و سعی کردم تا جایی که امکان داره با سشوار نم موهام رو بگیرم که چون موهام پر و بلند بود و وقت منم کم فقط کمی از نمشون گرفته شد.
صفحه ی اول رمان: با صدای آلارم گوشیم چشمامو به زور باز کردم که مورد حمله ی بی رحمانه ی نور خورشید از پنجره تابیده قرار گرفت
نگاهی به گوشیم که ساعت ۷ نشون میداد انداختم و صدای رو اعصاب رژه بروشو قطع کردم
ساعت ۸ کلاسم شروع میشد بنابر این علی رغم میل شدیدم به خواب با چشمای نیمه باز بلند شدم و تن از خواب سیر نشدم و به سمت سرویس اتاقم کشیدم و از رختکن حموم حولمو برداشتم و وارد حموم اتاقم شدم
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.