دانلود رمان آنتیک با لینک مستقیم
اثر عادله حسینی
خلاصه:
بنیامین پسر مرموزی که برای به دست آوردن برکه دختری زیبا و معصوم، همه بدهی پدرش رو میده.. برکه برای جبران محبت بنیامین، نامزدی اونو قبول میکنه.. روزی بنیامین از برکه میخواد تا اونو به قراری با رفیقش برسونه و بعد از اون، بنیامین ناپدید میشه.. حالا مدتهاست از بنیامین خبری نیست، پدر، مادر و خواهر برکه توی تصادف کشته شدن و مرد جوانی به اسم محمدامین که قبلا پلیس بوده به شدت دنبال بنیامینه و توی این راه اومده سراغ برکه تا…….
من همیشه حواسم پرت تو بود! تویی که در مشغلههای روزمرهات به چشم نمیآمدم و آرزوی وصال به تو، شده بود هدف تمام لباسها و رنگهای پوشیدنی من. تا کجا باید تاخت برای رسیدن به عشق…
کارش که تمام میشود، دستهای یخزدهاش را تا نزدیک دهانش میآورد و همزمان سعی میکند با تکان دادن سر، شال را از روی دهانش پس بزند. موفق میشود. حرارت بازدمش بر روی سرانگشتان منجمدش مؤثر است. این بازی سرما و گرما را دوست دارد.
کمکم دستانش گرم میشوند. نگاهش که به میان انگشت شست و اشارهاش میافتد باعث میشود تا دهانش باز بماند،
اما نفسش گرمای خود را ازدست بدهد. هیچ خالی وجود ندارد، ولی یک یادآوری کلافهکننده اتفاق افتاده است.
دستهایش جمع میشوند و سپس پایین میافتند. چند دقیقهی بعد پشت فرمان تیبا بهسمت گلفروشی میرود.
در شیشهای گل فروشی را باز میکند و از همانجا برای نرگسهای جدیدی که قطعاً با بار امروز آمدهاند ذوق میکند.
وارد مغازه میشود؛ مغازهی بیستمتری و مستطیلیشکلشان
هوای داخل گلفروشی خیلی گرم نیست و این بهخاطر طولانی شدن عمر گلها یک اجبار است