دانلود رمان لیلیان با لینک مستقیم
از یک تصادف شروع شد، با دومرگ با یک تولد با تفاوت ها، دو نفر از دو دنیای کاملا متفاوت. لیلیان مربی رقص ک با مرگ ناگهانی نامزدش مجبور ب ازدواج با سید علیرضا مردی مذهبی و جدی میشود. سید علیرضایی ک اوهم زنش را از دست داده و یک فرزند متولد شده روی دست دارد…
“لیلیان” – سرم را به شیشه ی ماشین تکیه داده ام. گاهی حس میکنم تمام غم دنیا در قلب من رخنه کرده و گاهی مثل حالا، انگار دچار یک بی حسی مطلق می شوم. روحم سِر می شود و فکر میکنم آخرش که چه؟ پایان زندگی همهدمان میرسد دیگر، این همه تلاش و جان کندن چه دلیلی دارد؟ لهراسب صدایم میزند و تمام تلاش من برای پاسخ دادن، یک هومِ آرام است
که از میان لب هایم خارج می شود. می پرسد: -لیلیان، مطمئنی که میتونی بری سرکار؟ حالت بهتره؟ خیلی واجب هم نیستا. اصلا نرفتی هم نرفتی. کوتاه میگویم: – خوبم. را کلافه بیرون می دهد و لب میزند: – هرچی میخوام هیچی نگم، نمیشه.
سکوت کرده ام و خودش ادامه می دهد: – آ سید، یه زنگ نزد حالتو بپرسه! به یکباره غل و زنجیر زبانم باز می شود که تند می گویم: – نزد که نزد، به درک که نزد. کی منتظر زنگ زدن ایشون بود؟ اصلا مگه من صنمی باهاش دارم که با حس نگاه متعجبش حرف در دهانم می ماسد. – صنمی نداری؟ مطمئنی؟! این مدت زیادی پرخاشگر شده ام.
آرامتر می گویم: – ولش کن لهراسب، من ازش توقعی ندارم. دفعه ی اولی هم نبود که جلوش از حال رفتم. با خنده ی پرکنایه ای که هدفش خودم هستم می گویم: – دیگه غش و ضعف کردنام عادی شده. دوباره زهرخند میزنم. – اصلا من نباید از سید علیرضا توقعی داشته باشم،
دانلود رمان در طلوع وسوسه ام کن با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان عشق ملا با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر