دانلود رمان قلاده تباهی با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان قلاده تباهی
باید به کتی یه سر میزدم. یا مشتریای بهتری واسم جور میکرد یا یه فکری به حال این زندگیم میکردم.
به غذا خوردن زهرا خیره شده بودم که گفت
_تو نمیخوری زیبا؟
سری تکون دادم و گفتم
_سیرم. تو بخور منم بعدا اگه گرسنم شد میخورم.
غذاش که تموم شد جاشو انداختم تا بخوابه.
پلک هاش که روی هم افتاد از جام بلند شدم و توی دستشویی رفتم
حموم نداشتیم ولی میشد از شیر اب توی دستشویی استفاده کرد
لباس هام رو دراوردم و بیرون در گذاشتم و جریان آب یخ رو روی بدنم گرفتم
بی ...