دانلود رمان عیان از آذر اول با لینک مستقیم
نویسنده : #آذر_اول
🧡 ژانر : #عاشقانه #معمایی
🧡 خلاصه :
– جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟
بغضم را به سختی قورت می دهم.
– ب… ببخشید، مگه شوره؟
هاتف در جواب قاشق را محکم روی میز می کوبد.
نیشخند ریزی می زند.
– نه شیرینه… من مرض دارم می گم شوره!
به آنی نکشیده از روی صندلی بلند می شوم.
من نباید پیش او گریه می کردم.
– ببخشید، الان یه املت…
حرفم را قطع می کند.
کلافه و عصبی فریاد می زند.
– بغض نکن لعنتی! بغض نکن، ُ سها
سرم داد می زد و می گفت بغض نکن!
تناقض تلخی میان کلام و رفتارش!
سرم را پایین می کشم و زیر لب زمزمه می کنم.
– چیکار کنم؟ هر کار بگی می…
به ضرب از جا بلند می شود.
اما ُ پر از خشم… ُ پر از کینه… ُ پر از بغض مردانه… با
نگاهی که گله داشت
گله داشت… از من… منی که بی وفایی کرده بودم.
انگشت اشاره اش را به سمتم می گیرد و فریاد می
زند.
– چیکار کنی؟ یه کاری کن که یادم بره عشق من
بودی و ز ِ ن یکی دیگه شدی! حافظه مو پاک کن
ُ سها!
تند تند نفس می کشد.
صورتش ُ گر گرفته و کوتاه نمی آید.
– اسم شوهر آشغالت و از شناسنامه ت پاک کن! به
عالم و آدم بفهمون که من شوهرتم! نه شوهر