دانلود رمان زمستان ابدی از کوثر شاهینی فر با لینک مستقیم
ژانر رمان: عاشقانه
خلاصه رمان زمستان ابدی
با دندوناش لبمو فشار میده … لب پایینیم رو .. اونو می ِکشه و من کشیده شدنش رو ، هم می بینم ، هم حس می کنم …
دردم میاد … اما می خندم… با مشت به کتفش می کوبم .. وقتی دندوناش رو شل میکنه ،
لبام به حالت عادی برمی گردن و جای دندوناش گز گز می کنن روی نرمی لبام ! … خندون میگم :
دیوونه ! چشمک می زنه … مژه هاش بلنده … زیر نور این چراغ خواب جدید ،
همین نور آبی رنگ ، روی صورتش سایه انداخته ، مژه هاشو میگم ! …
قسمتی از رمان
به جهنم که نگرفتی یارا … من اگه یه چراغ سبز … یه چراغ سبز از طرفت ببینم… گور بابای طلاق گرفتن و نگرفتنت کردم …
صداش بالا رفته … جلو میرم … نزدیک بهش، دست بلند میکنم تا جلوی دهنش رو نگه دارم … میگم :
هیسس … یواش … حرف بزنیم …. باشه ؟! …مچ دستم رو میگیره و عقب هلش میده … لب میزنه :
حرف ؟! … شوخیت گرفته ؟! … امروز وسط خیابون جمعت کردم … اگه زنگ نمی زدم چی ؟ … زنگ می زدی ؟ ..
اصلا روی من حسابی باز کردی ؟!ـ پارسا تو می دونی بهت علاقه ندارم !ـ راه بده تا پیدا کنی …
نه ببوسمت .. نه بیای ، نه بیام … نه بغل … نه حتی یه حرف … راه دادی تو؟ … لب تر کنم برام ریختن یارا ! …
اخم میکنم: من لب تر کنم !؟ … ببینی چقدر ریختن !؟ …