دانلود رمان باغبان با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده : فرشته 37
من همیشه به طبیعت عشق می ورزیدم و آرزوی دیدن گل و درخت و چمن و سبزه را داشتم،
ولی از وقتی که به یاد می آورم در جنوب شهر و در خانه های کوچک و دلگیر با مستأجری زندگی می کردیم.
پدرم همیشه درگیر کارهای خودش بود و ما را به گردش و تفریح نمی برد.
دیدن طبیعت و قدم زدن در کنار رودخانه و تنفس در هوای آزاد و تمیز برایم چون رویایی دست نیافتنی بود…