دانلود رمان خاندان سلطنتی رذل (جلد سوم شاهزاده وحشی)
خلاصه :
داستان درمورد تمپرنس،زنی است که در کلابی با غریبه ای آشنا میشود و روحش هم خبر ندارد آن غریبه در واقعیت آدمکشی بیرحم است
وقتی صدای کین در انبار اکو شد آجر تیزی پشت تیشرتمو شکاف داد.
قبل از اینکه بفهمم چی گفت، بهم نزدیکتر شد.نه فقط حرفاش…..اعترافشه که قدرتش از یه بمب اتمی هم بیشتره. اعترافش منو نشونه گرفت، تمام خشم و غمی که از روزی که فهمیدم اون دوتا مردن منو احاطه کرده بود ، رو از بین برد.کین کف دستشو روی دیوار بالای سرم گذاشت، بهم زل زد و آتش از چشماش میبارید.متاسفم. خیلی متأسفم. ترجیح میدم گلوله بخورم تا اینکه یک قطره دیگه ازاشکتو ببینم.دستشو دراز کرد و بجای دور کردن دستش، اجازه دادم اشکمو با شستش بگیره و دستشو دور صورتم بیاره.