دانلود رمان ته دیگمو پس بده از ناب رمان
خلاصه:یه دختر و یه پسر که تو کار خرابکاری زیاد دارن. برای مستقل شدن نیاز به کمک دارن. کمک از یه بزرگتر.
کمک از پدر بزرگشون و این دست یاری شرط و شروط داره.شرایطی که با قبولش مستقل می شن و با ردش ….. زمین خورده.
یه رستوران راه نجاته به رستوران مخروبه و دور افتاده تو جاده و شرط کمک سر پا کردن این رستورانه اونم نه تنها شریکی .
حالا ببینیم این شراکت دونفره با این دختر و پسر.. یکی تخس و یکی آروم چی میشه.
یه شراکت دو نفره یه شراکتی که مجبور به خیلی کارها میکندشون……. دانلود به درخواست عسل جون
بچه ها تو رو خدا بس کنید بذارید ببینم چه خاکی میشه تو سرم بریزم …
با دعوا و زدن تو سر و کله ی هم هیچی درست نمیشه…
سرم رو میون دستام گرفتم…به شقیقه هام فشار آوردم…
دریغ از یه کلمه…هیچی به ذهنم نمیومد که برای دلداری بچه ها و خودم به زبون بیارم.
به یک ساعت قبل فکر کردم. وقتی که آقای محمدی اومده بود اینجا.
از همون اولم چشمش دنبال مغازه ما بود. هی هر روز می رفت و میومد و آیه یأس می خوند.
که این محل زیاد بزرگ نیست شما جوونید و نمی تونید از پس اداره ابنجا بر بیاید و ….
آخرم با اون سق سیاهش چشممون زد. ورشکست شدیم رفتیم.
روز اولی که اینجا رو باز کردیم چقدر هیجان زده بودیم.
با چه عشقی رفتیم کلی وسیله برای اینجا خریدیم.
از میز و صندلی گرفته تا وسایل آشپزخونه همه چیز خریدیم.
می خواستیم یه کافی شاپ شیک بسازیم. یه جای خوب و دنج برای دختر پسرای جوون.
همه چیز خوب بود. محیط دنج. خلوت عاشقانه، فضای رمانتیک، آهنگهای ملایم عشقولانه، اما….
نمی دونم کدوم از خدا بی خبری رفته بود گزارشمون و رد کرده بود به اماکن که اینجا دختر پسرا میان پاتوق می کنن و فلان و بهمان.