دانلود رمان عروسی برای فروش برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان عروسی برای فروش
سباستین فیورکیس؟ آلیسیا با دهان باز به پدربزرگش خیره شد. پدربزرگی
که به جز نامش، همه چیزش برای او کاملا غریبه بود. _در عوض پولی که به من میدی توقع داری با سباستین فیورکیس ازدواج
کنم؟
پدر بزرگش گفت: _دقیقا و لبخند نامطبوعی زد. آلیسیا در حالی که می جنگید تا سیل خروشان
احساساتی را که درونش به غلیان درآمده بود را کنترل کند، سعی می کرد
تا صدایش را باز یابد. وقتی که خود را برای مقابله با پدربزرگش آماده می کرد
انتظار هر چیزی را داشت اما چنین پیشنهادی خارج از تصور او بود.
فیورکیس. یونانی ثروتمندی که کنترل کسب و کار موفق پدرش را در اختیار
گرفته و آن را تبدیل به یک شرکت بزرگ قابل رقابت با شرکت پدر بزرگش
کرده بود. میلیاردری که مثل پدربزرگش به بیرحمی شهره بود. مردی که زن
هایش را سریعتر از ماشینهایی که میراند و جت هایی که سوار می شد
عوض میکرد. مردی که….
چشمانش می سوخت. در حالی که دندان هایش را بر روی هم می فشرد
به پدربزرگش نگاه کرد و گفت: _تو جدی نمیگی. خانواده فیورکیس مسئول مرگ پدرم هستند.
حتی فکر این ازدواج حالش را بد می کرد. او از فیورکیس ها به اندازه
پدربزرگش نفرت داشت و همان قدر هم از هر چیزی که به یونان مربوط
میشد متنفر بود. پدربزرگش با صدای خشنی گفت: _و به خاطر مرگ پدرت دودمان من نابود شد و حالا من می خوام مطمئن
بشم که خانواده فیور کیس هم دچار همین سرنوشت میشه. با ازدواج با تو
پسر فیورکیس آخرین وارث خانوادش خواهد بود و نسل اونها ادامه پیدا نمی
کنه درست مثل من.
آلیسیا در حالی که از شدت شوک خشکش زده بود نفسش را در سینه
حبس کرد. او می دانست. یه جوری فهمیده بود. آلیسیا حتی متوجه نشد
که پرونده ای که در دست داشت از لابلای انگشتان بی حسش رها شد و
بر زمین افتاد و صفحات آن بر روی سطح مرمری زمین پخش شد
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.