دانلود رمان عروسی برای فروش برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان عروسی برای فروش
سباستین فیورکیس؟ آلیسیا با دهان باز به پدربزرگش خیره شد. پدربزرگی
که به جز نامش، همه چیزش برای او کاملا غریبه بود.
_در عوض پولی که به من میدی توقع داری با سباستین فیورکیس ازدواج
کنم؟
پدر بزرگش گفت:
_دقیقا
و لبخند نامطبوعی زد. آلیسیا در حالی که می جنگید تا سیل خروشان
احساساتی را که درونش به غلیان درآمده بود را کنترل کند، سعی می کرد
تا صدایش را باز یابد. وقتی که خود را برای مقابله با پدربزرگش آماده می کرد
انتظار هر چیزی را داشت اما چنین پیشنهادی خارج از تصور او بود.
فیورکیس. ...