من گلبرگم، شب زایمانم از خونه ی شوهرم فرار کردم چون می خواست تو اون وضعم بهم تجاوز کنه. نیمه شب با ماشینی تصادف کردم که صاحبش دکتر خوش قد و بالایی بود که من رو برد خونش. طلاقم رو گرفت و برای این که تحت حمایتش باشم من رو صیغه کرد. قرار نبود بینمون اتفاقی بیوفته ولی اون داغ بود و منم پر از نیاز...