خلاصه کتاب
يادش بخیر تبریز زیبای من در آن سالها زیر انبوهی از دود گرفتار شده بود .دود باروت.بمب دستی.دود مبارزه و جنگ
من تنها ده سال داشتم.
چشمان مادر برقی زد و لبخندي عمیق بر چهره ي خسته اش نشست.فنجان چای را بین انگشتان بلندش به بازی گرفته و خیره به پنجره بخارگرفته غرق خاطراتش
شده بود.
پدرم مرد متمولی بود.زمین دار بود،مالدار بود،دستش به دهانش میرسید و مردم،بسيار سر سفره اش نان می خوردند.
ملک ما در یکی از محلات اعیان نشین تبریز بنا شده بود،یک عمارت بزرگ با کلی خدم و حشم که آن روزها چقدر شلوغ تر و پر رفت و آمدتر بود.مردان مسلحی که از صبح خروس خوان تا دمادم غروب کنار مهمات جنگی شان رج میبستند و هنگام تاریکی هوا،پیش از رفتن،فانوس کنار پایشان را روشن می کردند.
- نام کتاب: چراغ قوه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: یاسمین شریف
خلاصه کتاب
مامان با گریه به طرفم اومد و دستمال کاغذی رو زیر بینیش کشید و گفت:
- مگه نگفته راضی شده یه روز در هفته پناهو بیاریم پیش خودمون؟ خب پس چرا بابات رفت بچهرو نداد بهش؟ گفت... گفت پشبمون شده زیرِ قول و قرارش زده.
- بابا کجاست؟
مامان با بغض و گریه دستش رو تکون داد:
- زنگ زد، تو خیابون علاف مونده، میگه حالم خوب نیست حتی بیاد خونه، ببین این پسره چه بدبختی واسمون درآورده... میگم دُرسا دوباره یه زنگ بزن بهش، باش حرف بزن، ببین حرفِ حسابش چیه، واسه چی داره هر روز یه جور دورمون میده... بگو مگه خودت قول ندادی، مرد باش رو حرف بمون دیگه
- نام کتاب: در
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم پیروند
- صفحات: 2377
خلاصه کتاب
پسر قصمون یه کشتی گیر معروفه که عاشق دختر خالشه ولی خب مشکالت زیادی سرراه شون قرار می گیره .
- نام کتاب: نورانی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زهرا فضلی
خلاصه کتاب
"کُلبی آلبرایت" نویسندهی داستان های فانتزی پرفروش نیویورک تایمز، برای فرار از رکود ذهنی عجیبی که به خاطر مشکلات خانوادگی دچارش شده، با یه تصمیم آنی و بدون خبر دادن به کسی، از شهرش دور میشه و یه مقصد تصادفی رو انتخاب میکنه. شاید اینطوری بتونه به ذهن آشفته اش سر و سامونی بده.
تو این سفر با "اسپنسر بالدوین" آشنا میشه، نابغهی جذابی که تمام زندگیش خلاصه شده توی کار با تکنولوژی و از سایه های روابط گذشته اش فراریه.کلبی و اسپنسر به شکل عجیب، دیوانه وار و آتشینی جذب هم میشن و همه معادلات هر دوشون برای ادامه ی هدفی که داشتن به هم میریزه و...
- نام کتاب: به دنبال کریسمس
- ژانر: #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال #خارجی
- نویسنده: Jill_Shalvis
خلاصه کتاب
یه دختر با یه سرگذشت غمگین، دختری که مادرش فرار کرده و پدرش یه الکلی
بیخانمانه. از همهٔ جهان طرد شده و هیچکس دوستش نداره… اون دختر منم! فریحا نور
دنیای غمگین خودم رو پر از نقش و سکانس کردم من عاشق بازیگری بودم.
میخواستم یه روز بزرگترین بازیگر ترکیه بشم، اما توی دنیایی زندگی میکردم که زنها
رو جدی نمیگرفتن و یکی از اونها من بودم. چی میشه اگه زندگی بچرخه، همهچیز
عوض شه و توی یه زیرشیرونی زندگی کنی درحالیکه سرپرست خواهر دبیرستانیت هستی؟
من میتونم؟ این سؤالی بود که همیشه از خودم پرسیدم. ته این قصهٔ پرغصه چی
میشه؟ عشق، هدف و شغل همگی اون چیزی نشدن که همیشه تصور میکردم.
زندگی خیلی عجیبه!
عجیببودنش زمانی میشه که عاشق عشق قدیمی دوستم شدم، رفیق صمیمیم!!! چرا؟
چرا این اتفاق افتاد وقتی اون رو مسخره میکردم که اینقدر عاشق اون مرده؟؟
- نام کتاب: فریحا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: حدیث افشارمهر
خلاصه کتاب
با بوی دود سیگاری که تو بینیم میپیچه سرمو آروم میچرخونم و نگاهش میکنم… خبری از اون ارسلان همیشه منظم و شیک پوش نیست اون مردی که باحالی به هم ریخته و لباسای چروکی که تو تنشه و معلومه هر چی دم دستش بوده پوشیده و اومده هیچ شباهتی به دامادی که مامان بین فامیل و آشنا پزشو میداد نداره… چنگی بین موهای آشفته خرمایی رنگش میزنه سرشو بالا میگیره تا نگاهم کنه که باهم چشم تو چشم میشیم …
- نام کتاب: دایاق
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: یامور.م
- صفحات: 1950
خلاصه کتاب
امیر هاتف امانی معروف به
سوز رپر موفقیه که مجبور میشه عشقش نعنا رو که به سختی بهش رسیده رو تنها بزاره و خودشو گم و گور کنه ...بعد از دوسال دوباره سرو کلش پیدا میشه و میفهمه ک بچه داره و میخواد تمام تلاششو بکنه که عشقش و بچشو برگردونه پیش خودش...اما نعنا هیچ جوره دلش باهاش صاف نمیشه و باید دید سوز موفق میشه یا نه...
- نام کتاب: سوز
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: شیار
خلاصه کتاب
اولین باری که مریک کرافورد رو دیدم در طول مصاحبه کاریم بود.
خوب از نظر فنی، من اون رو بیست دقیقه قبل تر وقتی یهویی وارد اتاق پِرُویی که چند ساختمون پایین تر از محل مصاحبه ام بود دیدم.
من داد زدم، اون فریاد زد. بعد از اینکه لخت و فقط با یک سوت ی ن باهاش کل کل کردم، تونستم در رو روی اون عوضی سکسی ببندم.
همانطور که میتونید تصور کنید وقتی متوجه شدم اون مرد بی ادب قراره رئیس جدیدم باشه، وحشت کردم.
با اینحال بنظر میرسید اون من رو نشناخته یا من اینطور فکر میکردم ... تا اینکه در طول مصاحبه دوباره باهم دعوا کردیم و اون بهم گفت برم زیربغلم رو بو کنم.
••••●
- نام کتاب: پروژه رئیس
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: خاله ریزه
خلاصه کتاب
پروا برای آزادی برادرش صادق که به جرم قتل به زندان افتاده، حاضره به هر کاری دست بزنه.. خیلی اتفاقی پارسا سر راه پروا قرار میگیره و آدرس برادرش پیمان رو برای کمک به پروا میده.. پیمان وکیلی قهار و کاربلده.. پروا سراغ پیمان میره غافل از اینکه ……..
- نام کتاب: بندبازی
- ژانر: عاشقانه معمایی
- نویسنده: الناز محمدی