دانلود رمان رویای ناتمام با لینک مستقیم و رایگان
خلاصه: دختری که وقتی بچه بوده پدر مادرشو ازدست میده و با عموش زندگی میکنه تاسن ۱۸سالگی این دختر خیلی هم پولدار بوده و زندگی خوب و مرفه ای داشته تا اینکه عمومش میمیره………..
قسمتی از رمان:
نفس عمیقی کشیدم و با خودم گفتم:
-خب بهار خانم؛ اینم تهران!!! ببینیم چه گلی میخوای به سرت بزنی توی پایتخت بزرگ!!
برای لحظاتی ترس وجودم را پر کرد. این چه کاری بود که کردم؟؟
یک دختر جوان وتنها توی این شهر بی درو پیکر چگونه میتواند یک زندگی سالم داشته باشد؟؟
همین یک هفته قبل بود که توی خونه راحت، در کنار یک عموی خوب ، با همه امکانات رفاهی داشتم زندگی میکردم
و برای آینده هم برنامه ریزی میکردم…
عمو حسن از وقتی من دوساله بودم بزرگم کرده بود.
مامان و بابا در یه روز، هردو باهم وقتی سوار ماشین بودن و داشتن میرفتن شرکت، تصادف کردن و منو تنها گذاشتن.
بابا که غیراز یه پدر پیر و یه برادر کسی رو نداشت…
مامان هم خواهر وبرادر نداشت و پدر و مادرش هم سالها بود رفته بودن کانادا و ساکن اونجا شده بودن…