در یک میهمانی خانوادگی کیارش دولتشاه به قتل می رسد. تمام مدارک
نشان می دهند قاتل، دختر نگهبان خانه است اما واقعیت چیز
دیگریست…پایان خوش
قسمتی از داستان
آرزوها و خواسته های من خیلی هم بزرگ نیستند. راستش شاید هم
بزرگ باشند، یعنی ملیحه می گوید همین هایی که تو می خواهی، خیلی
ها حتی توی خواب هم جرات ندارند بهش فکر کنند و من فکر می کنم
راست می گوید. ترنم می گوید آدم خودش است که خواسته ها و
آرزوهایش را بزرگ و کوچک می کند. او هم راست می گوید. مثلاً این که
من آرزو دارم یک خانه نقلی خوشگل برای خودمان داشته باشیم و بابا هم
یک پراید داشته باشد با اوضاعی که من تا حالا باهاش زندگی کرده ام
خیلی بزرگ نیست. ولی اگر وضع زندگی ام را بی خیال بشوم، یعنی
جایی که توش زندگی می کنم و آدم هایی که کنارشان زندگی می کنم را بی خیال بشوم و فقط خودم و بابا محمدعلی و مامان اعظم را ببینم آن وقت خیلی زیادی بزرگ به نظر می رسند. آن قدر که حتی توی خواب هم جرات نکنم بهش فکر کنم. تازه از این ها بزرگ تر هم هستند. یکیش همین که فکر کنم یکی مثل کیارش از من زیادی خوشش بیاید یا نه اصلاً عاشقم بشود.
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.