دانلود رمان آرامش پارسا با لینک مستقیم
داستان دختری که بعد از ۲۵ سال زندگی در کنار مادر و خانواده مادرش، با استخدام در شرکتی آرایشی، متوجه میشود صاحب آن شرکت که دارای برند خاصی از لوازم آرایشی است، پدرشه که مردی بی بند و بار و البته فاسد می باشد به اسم پارسا حکمت، پارسا حکمت، ۲۵ سال پیش، وقتی که ۱۵ سال داشته، باعث باردار شدن مه جبین پارسا میشه و با درگیر شدن خانواده ها و قول و قرار برای ازدواج، ناگهان پارسا حکمت به همراه خانواده برای همیشه از ایران میروند، حالا آرامش بدون معرفی کردن خودش، وارد زندگی مردی میشود که …
پارسا همانجا روی زمین فرود آمد و تکیه به در، سرش را بین دست هایش نگه داشت … سردرد امانش را بریده بود … دلش از هجوم یک سونامیِ عظیم فرو ریخته بود و چیزی جز ویرانی برایش نمانده بود … آنقدر احساسات ضد و نقیضی داشت که نمی فهمید چه می خواست و چه کار باید می کرد
سرش را به در تکیه داد و سیگاری آتش زد … ضعف عجیبی در قلبش احساس می کرد که تا قفسه سینه اش را می
سوزاند … باورش سخت بود … بعد از آن همه سال، با گذشته ای مواجه شده بود که مدام در ذهنش سرکوبش می کرد چه کار کرده بود … با آرامشی که از تن او بود؟ چه کار کرده بود با مه جبینی که به خواسته هایش جواب مثبت داده بود و بی تجربگی و خام بودنشان، آن فاجعه را رقم زده بود!
ای کاش می توانست زمان را به عقب برگرداند … مه جبین پارسا … دختر حاج یونس پارسا؛ مرد با آبرویی که تمام محل روی او حساب می کردند و بعد از آن فاجعه، نفهمید چه بر سرشان آمده … هیچوقت حتی دلش نخواسته بود به آن محله برگردد و ببیند عاقبت ندانم کاری هایش چه شده بود … آن روزها آنقدر کم سن و سال بود که نمی دانست عاقبت …