دانلود رمان تمنای نگاهم را باور کن از ناب رمان
دانلود رمان تمنای نگاهم را باور کن
نام رمان : تمنای نگاهم راباورکن
نویسنده : neliel
ژانر : عاشقانه, اجتماعی
دانلود رمان تمنای نگاهم راباورکن
ریرا دختریه که با شرایط سختی بزرگ شده…پدر سخت گیری داشته و از این بابت خیلی افسردست…بخاطر یه اتفاق یا بدشانسی یا هر چیزی که اسمش هست…عزیز ترین گوهر وجودیشو از دست میده و دیگه کاملا خودشو میبازه و اعتقادش به عشق رو هم از دست میده…
آیا میتونه دوباره اعتقادش به عشق رو بدست بیاره….عاشق شدن به همین راحتیه؟
دست میده فقط حس کلفت بودنه… اونم فامیلای بابام که دست به سیاه و سفید نمیزنن… فقط میشنن و میخندن.
بابای من یه آدم خیلی سخت گیر تو زمینهٔ حجابه… به هیچ وجه نمیذاره حتی تو خونه و جلوی مهمونا من چادرو از سرم در بیارم… و این باعث عذابم میشه…. من خودم به پوشیدگی و نجابت اعتقاد دارم اما اون…
ولش کن هر وقت راجع بهش فکر میکنم آمپرم میزنه بالا.
من ریرا هستم… ۱۹ سالمه… از زیبایی هیچی کم ندارم… چشمای سبز تیرهای دارم با پوستی روشن و
موهای مشکی و صاف… قدم بلنده و خیلی هم خوش هیکلم… خدا رو شکر هیچیم سر بابام نرفته… وگرنه…!
مامانم مینا ۴۰ سالشه… اون خیلی از من خوشکلتره…. چشمای آبی و پوستی به لطافت گل داره… لب و
دهنش ظریف و زیباست… خدا همه چیزو تو زیبایی این زن کامل کرده.
بابام علی… ۵۰ سالشه… بازنشستهٔ ارتشه و حالا تو یه شرکت هم کار میکنه… کلا دوسش ندارم و باش
کنار نمیام… اما سعی میکنم احترامش رو حفظ کنم و تو خونه بحث راه نندازم… حداقل بخاطر مامانم.
و اما داداشم حسین… عزیزترین فرد زندگیمه…. بدون اون حتی نمیتونم لحظهای نفس بکشم… چشمای
قهوهای روشن داره.. و پوستش کمی مثل بابا سبزه شده… اما بر عکس بابا قد بلند و چهار شونست… موهاش حالت داره.
اون درسش رو تموم کرده… مهندس معماریه.