دانلود رمان هلال ماه با لینک مستقیم
نویسنده : فاطمه موسوی
دختر و پسری که با صحنه سازی، فیلم ارتباطشون پخش میشه و مجبور میشن برای مدتی نقش بازی کنن و باهم همخونه بشن، ولی وقتی دختره حامله میشه و میفهمه همه ی اینا نقشه بوده تا پسر به با اعتماد به اون مرد خودم و به گردابی انداختم که رهایی ازش ناممکن بود، آیا انتقام از اون آدم ها ارزش لمس تنم توسط اونو داشت، همیشه فکر میکردم تنفر وجودم جایی برای دوست داشتن باقی نگذاشته، ولی از پس تنفر، عشق آهسته سرک کشید. دوست داشتم فقط به من فکر کنه، کم کسی نبودم برای خودم …
با وجود هوای سرد بیرون احساس گرما می کردم … بخاری ماشین و کم کردم و شال دور گردنمو آزادتر … پام رو بیشتر روی پدال گاز فشار دادم … نباید این بارونی چرم و می پوشیدم … صدای زنگ گوشی روی اعصابم بود … ولی دل جواب ندادن هم نداشتم … از وقتی راه افتاده بودم دفعه پنجم بود که تماس می گرفت … می دونستم نگرانه ولی خودش بهم گفت دفعه ی اولش نبوده که این طوری از خونه بزنه بیرون … ناچارا … جواب دادم … جانم … آره آدرس سر راسته … راهم خلوته … چشمام رو چرخی دادم و دوباره گفتم:
چشم … جی پی اس هم روشنه … خودت که میدونی من تو پیدا کردن آدرس چقدر کندم..! نه دیر نشده دارم میرم دیگه! با شک و تردید پرسیدم … فقط عزیزم … از آدرس مطمئنی دیگه؟..! باشه … رسیدم خبر میدم … بالاخره بعد از دور زدن تموم تهران و زیارت کردن خیابون و بیابون هاش، به آخر راه آبی نقشه رسیدم … با راهنمایی جی پی اس و روشنایی تنها تیر چراغ برق خیابون، جلوی درب بزرگی با پلاک ۱۷۵ نگه داشتم
از درش مشخص بود خونه ییلاقیه. امیدوارم صدای زنگ رو کسی بشنوه وگرنه من این بیرون یخ میزنم … ماشین رو گوشه ای پارک کردم و پیاده شدم … خدا رو شکر بدون ماشین رفته بود وگرنه من باید با آژانس اونم این موقع شب چه می کردم! چه جاهایی روهم پیدا می کنن … داخل شهر جا قحط بود؟ این همه بنزین سوزوندن و سرگردونی هم نداشت …
دانلود رمان رئیس وسواسی من (ماه قلبم) با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر