دانلود رمان ستی با لینک مستقیم
ژانر: عاشقانه جنایی هیجانی انتقامی
🌼نویسنده: پاییز
🌼خلاصه:
هاتف، مجرمی سابقهدار، مردی خشن و بیرحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان میشود. مردی درشتقامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم» شنیده نمیشود.
به تاج تخت تکیه داده و محتویات تلخ لیوان را
مزهمزه میکردم. خاطرات از پس ذهنم هجوم
میآوردند. جیغوداد، آوای التماسش و تفی که به
صورتم انداخت…
بعد از آن فقط چیزی شبیه یک آخ! کوتاه و منقطع.
ترکیب الکل و هوس معجون خطرناکیست که عقل را
از سربهدر میکند. آنقدر که نبینی که بیهوشی از فرقِ
شکافته است و درد، نه از ترس و وحشت.
تمام آنشب، به ارضای هوسهای من گذشت و
بیخبری او. دنیا بر سرم آوار شد وقتی روز بعد،
فهمیدم که سرش شکافته، از حال رفته و من مشغول
کام گرفتن از بدنش بودم. چهچیزی این ژنتیک کثیف
مرا توجیه میکرد؟
تمام دنیا هم جمع شوند، آن آبی که ریخته شد، به
کاسه باز نمیگردد. کابوسی که شبهای طولانی،
دست از سرم برنداشت. شبهایی شبیه امشب
چه چیزی عایدم میشد با مرور این خاطراتِ چرک
گرفته …
چشم برهم گذاشتم و آخرین تلاش برای راندن
تصاویر مغشوش از سرم! وحشتی که از خوابیدن
داشتم، بازهم سراغم آمده بود
کابوسهای جهنمی! صحنه حرکت انگشتانم برروی
بدنش، صورتی محو، بدنی پر از رد کبودیها، موهایی
لخت و سیاه که رخسارهاش را میپوشاندند. دستی که
پیش میبردم تا موها را از صورتش کنار بزنم! ولی
بهجای اِلی، مادرم بود!
صدایی از موبایلم، گردباد خیال را دود کرد… پیغامی
کوتاه و مختصر از بهمن.. “همه چیز هماهنگه. فردا
میری ترکیه