دانلود رمان آبان سرد با لینک مستقیم
فاطمه خاوریان
دختری به اسم ماهک اعتمادی، بعد از فوت مادرش بخاطر بی پولی و آوارگی مجبور میشه توی هتل آبان شمس، جای مادرش کار کنه.
این نزدیکی باعث میشه ماهک، دختر مغرور و بلند پرواز قصه، به خونهی آبان راه پیدا کنه و
دست آخر از اعتمادش سواستفاده کنه و دست به دزدی بزنه و آبان..
میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی
نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان
نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از
این کابوس تلخ و شوم بیدار کند!
چیزی مثل بختک روی سینه ام افتاده بود و انگار کسی
با تمام قدرتش دستهایش را دور گلویم انداخته بود و
داشت خفه ام میکرد!
خفگی بهترین تعریف برای این حال نزار و بی نفسی
بود.
صدای جیغ مژگان را بیخ گوشم می نشیندم و فکر
میکردم چقدر خوب است که دستی دور گلویش نیست و
میتواند راحت داد بکشد، زار بزند!
خاک ها را روی تن مادر دوست داشتنی از دست رفته
ام ریختند صدا در گلویم شکست و فقط توانستم خاک
ها را چنگ بزنم و زمزمه کنم:
– من که کسی و جز تو نداشتم مامان خانوم. تنهایی
مو ندیدی؟ قول ندادی بعد از بابا من بمونم واسه
تو تو بمونی واسه من؟ فکر کردی زیر قول زدن
گناه نداره؟ تنها گذاشتن من گناه نداره