دانلود رمان بیصدا شکستم با لینک مستقیم
ترنم دختری که ناخواسته میفته وسط ماجرایی که
ربطی بهش نداره
اما با تجاوزی که بهش میشه ناخواسته دست به کارهایی
… میزنه که
هوف دیگه واقعا از بیکاری خسته شدم …کاش با مامان
میرفتم ولی از اون پسر خواهر هیز و ایکبیریش بدم
میاد…این آشور هم که سرش به شرکتش گرمه نه یه
.زنگ میزنه نه یه پیام میده
خب بگم آشور کیه آشور پسر عمو و عشق بنده اس،منو
آشور با امسال میشه دوسال که باهمیم آشور منتطره که
.کارای شرکتش درست بشه و بیاد خاستگاریم
خب خب یکم از خانوادم بگم تا برسم به آشپزخونه؛خب
من بیست سالمه و یه خواهر دارم که بیستو سه سالشه و
ازدواج کرده اما متاسفانه چندان ازدواج موفقی هم نبود
و جدا شدن
من عاشق مامانمم و بابامو کمتر دوست دارم چون بابام
دریا خواهرم و بیشتر از من دوست داره
مامانم چهلو دوسالشه بابام هم پنجاهو یک سالشه مامانم
چشماش رنگیه و چشمای منم به مامانم رفته
خب یکم از ظاهرم بگم من چشام به رنگ دریاس