دانلود رمان محافظ من با لینک مستقیم
این رمان اثر نویسنده رمان همسر کوچک من می باشد
چی میگی عمو … چطور تو این حالت ولت کنم و برم …
ب…برو…هر…چه سیریعتر…ازاینجا…دور…شو…الان میرسن
در حالکیه تنت تند دکمه های پیراهنشو باز میکردم با صدای لرزونی گفتم…قلبتونه عموجان الان کمی ماساژش میدمو بعدم به اورژانس زنگ میزنم
عمو دست تو جیبش کرد و سنگی چند ضلعی بیرون اورد که وسطش شوراخ بود سنگ صیغلی بود و نمیشه گفت چه رنگی داشت…
عمو سنگ توی دستای خشک شدم گذاشت و چند سرفه کرد قلبم از این حالش فشرده شد نگاهم میخ اون موجود چندش زیر پوستش بود که صدای شکسته شو شنیدم …
امیدوارم هیچوت لازمت نشه ولی همیشه پیش خودت نگهش دار…
شاید این رمان ها را بپسندید
[…] دانلود رمان محافظ من […]