دانلود رمان داژو با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان داژو با لینک مستقیم
صدای تند و کوبنده ی موسیقی بدجوری آزارم میداد و به
حدی اعصابم رو بهم ریخته بود که دلم می¬خواست
بیخیالش بشم و از اونجا بزنم بیرون ولی بدبختانه با ماشین
خودم نیومده بودم و چاره ایی جز موندن و تحمل کردن
فضای سنگین مهمونی نداشتم.
دامن حریر کوتاهمو جمع کردم، خیلی آروم از سرجام بلند
شدم و به دنبال پیدا کردن راهی برای رسیدن به سرویس
بهداشتی تن و بدن هایی که با فاصله ی کمی توی هم
میلولیدن رو کنار زدم.
بوی تن و بدن های عرق کرده و عطرهای تندی که باهم
قاطی شده بود سرگیجه ام رو بیشتر کرده بود وقتی که از
لا به لای اون همه شلوغی خودم رو بیرون کشیدم و در
دستشویی رو باز کرد.
بلافاصله چراغ رو روشن کردمو بدون نگاه کردن به آینه
ایی که دقیقا جلوی روم بود شیر آب رو باز کردم، دستامو
زیر آب سرد گرفتم و لا به لای مو و گردن دردناکم کشیدم.
لعنت به این سر و صدای حال بهم زن و اعصاب خرد کن.
لعنت به این اعصاب ضعیف و لعنت به وجودی که برای
لحظه ایی راحتم نمیگذاشت.
بعد از شستن صورتم با حس بهتری شیر آبو بستم، چین
های دامن سفیدم رو مرتب کردم و گره ی بلوز چهار خونم
رو یک بار باز و دوباره بستمش
هم زمان با خارج شدن از سرویس، فرزین رو دیدم که با
جام قرمز رنگ توی دستش به سمتشم میومد و لبخند بی
نهایت عمیقی روی لباش نقش بسته بود