دانلود رمان بوسه تقدیر با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده: فریده شجاعی
خلاصه: با صدای مهماندار هواپیما از عالمی که در آن غرق بودم بیرون آمدم.
مهماندار اعلام کرد که هواپیما هم اینک در فرودگاه بین المللی مهرآباد به زمین نشسته است.
من که تشنه دیدن خاک وطنم بودم چشمانم را گشودم و بوی شهر را با تمام وجود استنشاق کردم.
از پنجره هواپیما به بیرون نگاه کردم.حز سیاهی و چراغ های باند فرودگاه چیزی ندیدم.
آسمان تیره و سیاه بود وهیچ ستاره ای درسیاهی ظلمانی آن کورسو نمیزد احساس میکردم قلب من نیز به همان سیاهی آسمان بی ستاره شهرم است.