خلاصه کتاب
همیشه به اینجای ماجرا که می رسید از فکر و خیال میامدم
بیرون.دیگه چهره ای از اون پسر دستفروش تو ذهنم نبود و نمی
تونستم ادامه ی خاطراتم رو بدون صورتش تصور کنم.
راسته که میگن از دل برود هرآنکه از دیده رود. منم همینطوری شدم
سالیان سال از اون قضیه گذشت و هر روز یه چیزی از اون فرد رو
فراموش می کردم.
- نام کتاب: دانلود رمان پادمیرا
- ژانر: پادمیرا
- نویسنده: مبینا مهراور