خلاصه کتاب
من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنبالهی رنگین کمان… و فکر میکردم چه هیجانی دارد تجربهی ناب رنگهای تند و زنده…
اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحهی جانم حک کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من اثر نکرد.
و من قاتل رنگها شدم، قاتلی که سخت عاشق و شیفتهی غمزهی کشندهی رنگها پیش از مرگشان میشد و این درد، درد کمی نبود…
- نام کتاب: غمزههای کشندهی رنگها دقایقی قبل از مرگ
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: گلناز فرخ نیا
خلاصه کتاب
نیکو توی بیمارستان به هوش میاد در حالی که همه حافظه اش رو از دست داده.. به گفته روانشناس، نیکو از قبل دچار مشکلات روانی بوده و تحت درمان.. نیکو به خونه برمیگرده ولی قتل های زنجیره ایی که اتفاق میوفته، باعث میشه نیکو بخاطر بیاره که……..
- نام کتاب: اوهام
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: بهاره حسنی
خلاصه کتاب
حسان پسری که توی نوجوانی توسط نامادریش بهش دست درازی می شه و
بعد از اون از برقراری رابطه با زن ها متنفر می شه تا اینکه یه دختره…
- نام کتاب: هوران
- ژانر: عاشقانه
خلاصه کتاب
همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچوقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر...»
«غیث» قصهی اما و اگرهاییه که خیلیها به سادگی از روش رد شدن...
گذشتن و به پشت سرشون هم نگاه نکردن... اما تعداد انگشتشماری بودن که میون شایدهای زندگیشون تأمل کردن و اون چیزی رو که میخواستن به دست آوردن...
تو قصهی «غیث» قراره با چهار شخصیت اصلی همراه بشیم. بعضیها تأمل کردن و بعضیها رد شدن...
به زودی با غیث، وهاب، عاتکه و طهورای داستان «غیث» همراه خواهید شد❤️
- نام کتاب: غیث
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مستانه بانو
خلاصه کتاب
ضحا زهرابی با نام خلاصه ی «زو» برای ادای آخرین وصیت پدرش به ایران می آید، ورودش همزمان با تاسوعای حسینی است و در این بین خواستگار سمجی که ده سال به پای ضحاست، در معامله با برادر ضحا، پیشروی میکند...
«زو» میخواهد هرچه زودتر خودش را از این مخمصه نجات دهد ، مردیمثلیکسایه درتعقیباوست و سوالها بدون پاسخ مانده اندو به تعدادشان اضافه میشود!
- نام کتاب: لیست
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سروناز روحی
خلاصه کتاب
من توجه یک هیولا رو جلب کردم.من این رو نخواستم.
من حتی ندیدم که میاد.اما لحظه ای که دیدم، خیلی دیر شده بود.
کیلیان کارسون یک شکارچی است که در جذابیت های امروزی پیچیده شده .(منظورش اینه ظاهرش کادو پیچی شده و موجهه)
اون خونسرد ، کنترلگر و وحشیه.
بدترین قسمتش اینه که هیچ کس روی شیطانی اون رو نمیبینه.
و تاوانی که من باید بدم، همه چیزه.من فرار کردم
اما یک چیز درباره هیولا صدق میکنه !اونها همیشه ردتون رو میزنن.
- نام کتاب: خدای شرارت
- ژانر: #ترسناک🪶| #جنایی⭐️| #درام #بزرگسال🔥| #اروتیك❤️
- نویسنده: رینا کنت
خلاصه کتاب
داشتن مدرک لیسانس صنایع و ارشد مدیریت چیزهایی نبودند که من باب دلم باشن به ظاهر اخمو بودن و سخت گیری های دخترانه ام هم اونی نبودن که در اعماق وجودم از خودم خواسته بودم
حتی حالا نشسته کنار پدرم برای برگزاری مزایده ای که روزها براش وقت صرف کرده بودم هم خواسته ای نبود بخوامش اینکه اینجا بنشینم و به آدمهایی خیره بشم که لرای برنده شدن دست به هر کاری می زدن هم جز برنامه هام نبود.
- نام کتاب: اغنا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زاهده بیاتی
خلاصه کتاب
موج به اجبار پدربزرگش مجبور است با فریاد، هم بازی بچگی اش ازدواج کند. تا اینکه با دکتر نیک آشنا شده
و در ادامه حقایقی را در مورد زندگی همسرش میفهمد…
- نام کتاب: قصه موج
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: خورشید شمس
خلاصه کتاب
ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را میپختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کولهای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود.
یک پایت را روی پلهی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم میکردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت را برداشتی. موهای سیاهت را تراشیده بودی. خندیدی. خندیدم.
- کچل شدی سیا.
- نام کتاب: قصهی لیلا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه اصغری