خلاصه کتاب
دختری که عاشق سلبریتی و بلاگر شدنِ، دختری که برای رسیدن به مشهورترین و معروفترین خواننده دست به بلاگر شدن میزنه.
دختر کوچولوی چموشی که برای نزدیکی به سلبریتیِ خشن به عنوان عکاس وارد صحنه میشه اما شبونه شاهد قتلی میشه که ورق زندگیش یک شبه برمیگرده!.
سلبریتی خشنی که با مدیربرنامهاش دست به یکی میکنه و با کار درست ترین قاتل همکاری میکنه تا شاهد قتل رو از زندگی حذف کنه!
- نام کتاب: فرنوی
- ژانر: مافیا #عاشقانه
خلاصه کتاب
شروین دکتر عمومی بیمارستانی هست که پدرش مالکشه! اما این پسر شر و تخس همیشه در میره
داخل پایین شهر تهران یه کافه هست که صاحبش یه دختر جوونیه که خیلی شره، تا اینکه شروین بادیدن اون دختر هرروز به صورت مرموزانه میره کافه، نامزد هانیس پلیس و برادر همین شروینمونه.
اما چی میشه که این دوتا مجبور میشن باهم ازدواج کنن؟ شروین به اجبار؛ کار پدرش رو که قاچاقچی اعضای بدن انسان هست ادامه میده و حالا عاشق هانیس لجبازه.
توی یه خونه برای اینکه دخترمون فرار نکنه زندایش می کنه و یه شب برای اینکه هانیس از کنارش نره مجبور می شه از پله ها پرتش کنه پایین!
و بااین که دوتا پاهای هانیس برای یه مدت از کار میوفته هرشب باهاش...
- نام کتاب: هانیس
- ژانر: عاشقانه بزرگسال
- نویسنده: نیلا محمدی
خلاصه کتاب
نِلا پری .....
يه پری ظريف،کوچولو و دوست داشتنی که تموم عمرش با گلا مشغول بوده دنيای پريا هميشه دور از جنگ و درگيری بوده
بخاطر حفاظ نامرئی که قرن ها قبل دور دنياشون ايجاد شده هيچکس نمیتونه بهشون حمله کنه يا بدون اجازه وارد دنياشون شه بجز يه نفر......
دراگون دورگه نيمه اژدها و فرشته تاريکی.....
مردی که قدرت و خشونت خالص..... مردمش اونو ستايش می کنن و می پرستن.... اون هميشه ساکت و سرد وسط کوهستان زندگی می کرده درست مثل يه اژدها..... داستانای زيادی دربارش هست و افراد کمی از وجودش خبر دارن ...... چون همه فکر می کنن اون فقط يه داستان مردمش مثل خودش از نژادهای مختلف و اکثرا دورگه ان.... دنيايی سرد و برف ی که دقيقا تو کوه پايه بنا شده.....
- نام کتاب: نلای من
- ژانر: عاشقانه بزرگسال
- نویسنده: رزالین
- صفحات: 880
خلاصه کتاب
گاهی زندگی بنا به توقعی که ما ازش داریم پیش نمیره...
اما مثلا همین خود تو شاید قرار بود تنها دلیل آرامشم باشی که بعد از همه حرفا،قدم تو راهی گذاشتم که نامعلوم بود.الان ما باهم به این نقطه از زندگی رسیدیم، به اینجایی که حقمون بود.
پدر ثمین ناخواسته مرتکب قتل شده .ثمین برای گرفتن رضایت آزادی پدرش از زندان تلاش میکنه.
یاشار کشوری مرد متاهل و خودخواه، که در اعزای دادن رضایت،شرطی میذاره که باعث میشه پای ثمین به خونشون باز بشه و یاشار دلش رو به دخترِ قاتلِ خواهرش ببازه...
ثمین باید دوراهی عقل و قلبش یکیو انتخاب کنه.باید دید تصمیم ثمین برای رهایی از این دوراهی چیه!؟
- نام کتاب: آخر این ماه
- ژانر: عاشقانه،هیجانی،بزرگسال
- نویسنده: مهرسار
- صفحات: 1080
خلاصه کتاب
یه ماز بزرگ تو مغز منه...
دقیقا یه جایی که تو حتی فکرشو هم نمی تونی بکنی...
این ماز یک کم پیچیده است...
یعنی این طور بگم که این ماز اونقدری پیچیده است که تو نتونی ازش خلاص بشی...
من این مازو درست کردم...
فقط خودم بلدشم...
نمی تونی...
نمی تونی ازش خلاص بشی...
اشتباه بزرگی کردی...
از وقتی پاتو تو ماز ذهن من گذاشتی ، اشتباه بزرگی کردی...
- نام کتاب: ماز
- ژانر: عاشقانه معمایی
خلاصه کتاب
درباره ی سوفیا است دختری که عاشق دوست پسر خالش بهراد میشه غافل از اینکه بهراد عاشق دوست سوفیاس و سوفیا رو فقط برای بازی میخواد و درست زمانیکه بهراد میخواد از سوفیا سواستفاده کنه پسرخالش یاسین .
- نام کتاب: پسرخاله
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سارا
خلاصه کتاب
الوند پسری که حاصل یه رابطهی نامشروعه و چون همه اقوامِ پدرش بهش لقب حرو*مزاده دادن، سالهاست خانوادهشو ترک کرده و برای خودش یه زندگی عجیب و پرماجرا درست کرده، زندگی که پر از آدمهای جورواجور با شغل و سیاستهای کثیفه... توی کارهاش از یکی رقیبهای بزرگش ضربه میخوره و سعی میکنه برای تلافیِ کارش، به تک دخترِ اون شخص نزدیک بشه، دختری که از چند و چونِ کارهای باباش اطلاع داره و حاضره برای نجات جونش، حتی خودشو قربانی کنه...
- نام کتاب: سیاه نمایی
- ژانر: #عاشقانه_درام_مافیایی
- نویسنده: مریم پیروند
خلاصه کتاب
ترنم،دختری که تموم خوشی های زندگیش به وجود مادرش،پسرخاله ش الیاس عجین شده…دور از چشم پدر متعصب و سخت گیرش
رابطه ش و با الیاس تنها به دوران کودکی هاشون محدود نکرده…بلکه زندگی شو با وابستگی به حضور پررنگ الیاس گذرونده…
اما بی خبر از اینکه همین وابستگی ش زندگی شو دستخوش تغییراتی می کنه که با زبونه کشیدن
تعصبات پدرش فصل تازه ای از زندگیش براش رقم می خوره
- نام کتاب: ناجی زخم خورده
- ژانر: عاشقانه #هیجانی
خلاصه کتاب
من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنبالهی رنگین کمان… و فکر میکردم چه هیجانی دارد تجربهی ناب رنگهای تند و زنده…
اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحهی جانم حک کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من اثر نکرد.
و من قاتل رنگها شدم، قاتلی که سخت عاشق و شیفتهی غمزهی کشندهی رنگها پیش از مرگشان میشد و این درد، درد کمی نبود…
- نام کتاب: غمزههای کشندهی رنگها دقایقی قبل از مرگ
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: گلناز فرخ نیا