خلاصه کتاب
آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیمخیز شدم تا بتونم بشینم. یقهام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس میزدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد میکرد و رد ناخون، قرمز و خط خطیاش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم میدادم چنان دردی تو مچم میپیچید که ناخودآگاه ریتم نفسهام تند میشد اما با این همه دردش در برابر درد قلب زخمیام هیچ چیز نبود.
بوی غذای سوخته خونه رو پر کرده بود و تلفن خونه بیوقفه زنگ میخورد ولی مغزم خالیتر از اونی بود که بتونه دست و پام رو راهنمایی کنه چیکار باید بکنند.
- نام کتاب: هذیون
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه سآد
خلاصه کتاب
سروصدایی که به یکمرتبه از پشتسرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی میشد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند.
پشتسرش، چند متری آنطرفتر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازیای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شبهایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع میکرد، نه حوصلهی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که نگفته هم حالِ ناخوشِ امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و بزمی که روی میز برای خود برپا کرده بود تنها گذاشتند.
- نام کتاب: یک تو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم سلطانی
خلاصه کتاب
دقیقه های طولانی می گذشت؛ از زمانی که زنگ را زده بودم. از تو خبری نبود. و من کم کم داشتم فکر می کردم که منصرف شده ای و با این جا خالی دادن، داری پیشنهاد عجیب و غریبت را پس می گیری.
کم کم داشتم به برگشتن فکر می کردم. تصمیم گرفتم بار دیگر زنگ را بزنم و اگر باز هم بی پاسخ ماندم، برگردم؛ که تو در را باز کردی...
در را باز کردی؛ و اولین چیزی که به چشمم آمد، غوغای میان چشم هایت بود. امان از چشم هایت؛ به گمانم زهرناک ترین عسل های روی زمین بودند آن دو گوی وحشی و پر راز...
- نام کتاب: آسمانی به سرم نیست
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: نسیم شبانگاه
خلاصه کتاب
نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیل زدگان به منطقه ای در جنوب فرستاده میشود و همه چیز برای او ، بعد از آشنایی با رها سلطانی ، سروانِ ارتشی که مانندِ او برای کمک به سیل زدگان اعزام شده و همکاریِ پر چالششان تغییر میکند!
- نام کتاب: اکو
- ژانر: عاشقانه اجتماعی پزشکی
- نویسنده: مدیا خجسته
خلاصه کتاب
گاهی فقط یک قدم اشتباه میتواند کلاً آیندهات را بکوبد و از نو، با یک داستان دیگر بنویسد.
مثلاً من الان باید در گمشتپه باشم، عروس بیگ مراد، نه در این اتاق بیمارستانی، کنار مردی که نمیشناسم...
صدای بم و پرنفوذ دکتر شانههایم را بالا پراند.
– اومدی تخمک اهدا کنی؟
مؤدبانهٔ فروش بود.
سرم را تکان دادم.
– اون پسره که باهات اومده...
بیاراده و برنامهریزیشده گفتم:
– شوهرمه...
پوزخندی روی لبهای درشتش نشست. عینک را از چشم برداشت و روی میز گذاشت.
– شوهرته و حلقه دستت نیست؟
- نام کتاب: ایاز و ماه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: اکرم محمدی
خلاصه کتاب
از گلوی من بغضی خفه بیرون می زند…
از دست های تو ، روی گلوی من دردی کهنه…
گلوگاه سد نفس های من است…
و پناه تو چاره این درد…
- نام کتاب: گلوگاه
- ژانر: #عاشقانه #انتقامی #هیجانی #ازدواج_اجباری #مافیایی
- نویسنده: هانیه وطن خواه
خلاصه کتاب
رمان جدید عاشقانه ای که روایت زندگی دختری به نام الناست که بعد از مرگ مرموز مادرش خدمتکار شخصی شاه میشه ،
مادر شاه برای اینکه کشور همسایه دست از جنگ بردارن میخواد با ایجاد وسلط سلطنتی بین دو کشور صلح ایجاد کنه ،
این در حالیه که شاه عاشق خدمتکار شخصیش شده و مخفیانه باهاش ازدواج میکنه ، مادر شاه که از جریان مطلع میشه
سعی میکنه با فرستادن پسرش برای مذاکره ، فرزند نامشروع النا و شاهزاده رو بکشه و …
- نام کتاب: دختر خدمتکار
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: صحرا ارمغان
خلاصه کتاب
«آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینیفروشی مقابل مدرسهشان کشیده میشود و دلش میرود برای چشمهای چمنیرنگ «میراث» پسرکِ شیرینیفروش!
دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانوادهاش را به قتلهای زنجیرهای زنانِ پایتخت گره میزند و دختر قصّه را به صحنهی جرمی میرساند که بوی خون میدهد و بویِ عود.
- نام کتاب: هم قبیله
- ژانر: عاشقانه اجتماعی
- نویسنده: زهرا ولی بهاروند
خلاصه کتاب
داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار، روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری میکنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی!
آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و تئاتر کشانده است، با دختری به نام الآی آشنا میشود؛ دختری که مهارتش در تئاتر و بازیگری زبانزد است.
در سوی دیگر داستان دیاکو وجود دارد. دیاکویی که نزدیکانش قصد زمین زدن او را دارند، اما با برگشت او به ایران ورق برمیگردد و همه چیز را تغییر میدهد...!
- نام کتاب: هوکاره
- ژانر: عاشقانه اجتماعی
- نویسنده: مهسا عادلی