دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق از ناب رمان
[caption id="attachment_676" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان زمزمه های مرموز عشق[/caption]
خلاصه رمان:در مورد يه دختر ساده اس دختري كه تو زندگيش هيچ عشقي رو تجربه نكرده
فقط محبت پدر و مادرشو ميخواد
ولي دريغ از اين محبت به هر حال وارد دانشگاه ميشه و با دختري به اسم شيرين اشنا مييشه
دانلود رمان او یا دخترش از ناب رمان
[caption id="attachment_673" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان او یا دخترش[/caption]
نام رمان : او یا دخترش
نویسنده : argh.ava.n
خلاصه:
قصه ی ما قصه ی یه دختره با تنهایی هاش, و یه ادم از یه جایی که فکرشو نمی کنه می اد تا تنهاییهاش و پر کنه, یه ادم که خیلی چیزارو تغییر می ده. …پایان خوش
دانلود رمان به پایانم کشاند آغاز تو از ناب رمان
[caption id="attachment_661" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان به پایانم کشاند آغاز تو[/caption]
نام رمان : به پایانم کشاند آغاز تو
نام نویسنده : ترانه و یاسمن
تعداد صفحات : 306
خلاصه داستان :
داستان درباره ی دختری به اسم سایه ست که روز تولد 18 سالگشی متوجه میشه که در رشته ی مورد علاقش قبول شده و با ورودش به دانشگاه با پسری به اسم بهنام آشنا میشه که این آشنایی منجر به پیش اومدن بحث های زیادی بینشون میشه در حالی که بهنام مشکلی داره که باعث به وجود اومدن اتفاقای زیادی توی داستان میشه ...
دانلود رمان سوگند شکن از ناب رمان
[caption id="attachment_649" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان سوگند شکن[/caption]
نگاه منتظرمادرمدام درسالن شلوغ میچرخید. به گلهای در دستش نگریست به محض بلندکردن سرش پسرش رادیدوبی هیچ تلاشی برای محاراشکهایش با قدم هایی بلندبسمت عزیزترین کسش رفت.
ارشیاخودراازآغوش مادرش بیرون کشیدوگفت:
میبینم که مادموازل کیانی روزبه روززیباترمیشن.من پسرتم یاپدرت؟ خانم کیانی مستانه خندیدوگفت:
توعزیزمنی.حالاشیطونی رو بزار کنار که کلی مهمون منتظرتن جناب مهندس.
– مامی مگه من نگفتم وقتی میام خستم؟الانم اول بایدجایی برم.
دانلود رمان دختران زمینی پسران آسمانی از ناب رمان
[caption id="attachment_646" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان دختران زمینی پسران آسمانی[/caption]
خلاصه رمان : آنگاه که عشق آغاز میشود پسرانی از آسمان از جنس فرشته های خداوند
دخترانی از جنس زندگی نرم و لطیف نفس هایشان با نفس های یکدیگر انس میگیرد
و در کرانه های اسمان و دریاهای بی پهنای زمین نام یکدیگر را حک می کنند
تا شاید روزی قدرت لایزال خداوندی آن ها را به یکدیگر پیوند دهد
آری،پیوند هایی از دو دنیای متفاوت تا بوده است چنین بوده
عشق هایی ممنوع با سختی و مشکل هایی تمام نشدنی
سختی ...
دانلود رمان شجاعت ممنوعه از ناب رمان
[caption id="attachment_640" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان شجاعت ممنوعه[/caption]
خلاصه داستان :
بعضی وقتا ما آدما نمیدونیم داریم چیکار می کنیم … نمیدونیم تصمیم الانمون چقدر توی آینده تاثیر داره و نمیدونیم که آینده چه چیزی جلومون میذاره. اما این سه تا دوستای داستان ما اینو نفهمیدن … آخرشم همون دوستی که فکر می کردن احمقه باعث نجاتشون میشه… اما چه نجاتی. نجات پیدا نمی کردن بهتر بود… فرهاد، راوی داستان، همراه دوستاش مهرداد و علی با رفتن داخل یه خونه وارد گذشته غم انگیز یه نفر دیگه میشن … گذشته ای که هر کس واردش ...
دانلود رمان سه دوست از ناب رمان
[caption id="attachment_631" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان سه دوست[/caption]
خلاصه ی از داستان رمان:
من و میترا و زهرا هر سه مون شکست خورده ایم اما نه به یه شکل .
ولی ما سه نفر همه زخم خورده ایم از این دنیا و شاید سیر از این دنیا و بازی هایی که زمونه با آدم میکنه .
پس ای همدم من منو ببخش که صفحات سفیدتو کثیف میکنم با خاطراتم که برامون عذاب آوره .
همین گذشته بود که باعث شد ماسه نفر از هم جدا بشیم و دوستیمون به هم بخوره …
دانلود رمان دنیا را به پایت خواهم ریخت از ناب رمان
[caption id="attachment_625" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان دنیا را به پایت خواهم ریخت[/caption]
نام رمان : رمان دنیا را به پایت خواهم ریخت
نویسنده : چیکسای
خدایا!!!
به مهربانیت قسم
پای سفره هفت سین
پای سفره عقد
و
تو عکسهای دسته جمعی
جای هیچ پدر و مادری را خالی نگذار
(آمین)
مارال بزرگ شده پرورشگاه است.
او با حمید رضا یکی از پسرهای پرورشگاه ازدواجی عاشقانه دارد ولی به علت رخ دادن یکسری حوادت حمید رضا مفقود میشود و مارال میماند با دنیای از مشکالات که یک تنه با آنها مبارزه میکند…
بعد از سالها حمید رضا در برابر مارال قرار ...
دانلود رمان فقط در چند ثانیه از ناب رمان
[caption id="attachment_613" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان فقط در چند ثانیه[/caption]
خلاصه داستان:دختری به نام هلن با پسر خاله اش نامزدی کرده بود ، اما اورا دوست نداشت . پسر خاله او سامیار هم بخاطر پول می خواست با آن دختر ازدوواج کند . سامیار پسر کثیفی بود و هلن برای ثابت کردن این که سامیار بد است ، با کمک دوستش و یه شخص دیگر ، توانست حقیقت را ثابت کند . در این میان هلن عاشق پسری شد که …
نمی دونم تو چی از خدا می خوای؟
من که از خدا ، فقط ...