خلاصه کتاب
سروصدایی که به یکمرتبه از پشتسرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی میشد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند.
پشتسرش، چند متری آنطرفتر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازیای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شبهایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع میکرد، نه حوصلهی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که نگفته هم حالِ ناخوشِ امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و بزمی که روی میز برای خود برپا کرده بود تنها گذاشتند.
- نام کتاب: یک تو
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مریم سلطانی
خلاصه کتاب
چند ماهی از مفقود شدن آیدا میگذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بنبست مشکوک است؛ خانهای که سکوت طولانیاش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم میشکند و خلوت بابونه، دختر خانهی بنبست با ورود یکباره همه اعضای خانواده از هم میپاشد.
اما این همه ماجرا نیست...
- نام کتاب: آقای پینوشه
- ژانر: عاشقانه معمایی
- نویسنده: آزیتا خیری
خلاصه کتاب
آدامو به عنوان کوچیک ترین برادر خانواده ی بدنام فالکون، تو خون و خشونت بزرگ شده. تو گذشته مواد مخدر راهی برا مقابله اش با این موضوع شده بود.
القا شدن به مافیا مثل برادراش سرنوشتشه، ولی هیچ وقت کار مورد علاقه اش و اشتیاقش نبود. اما وقتی برگزارکننده و یکی از راننده های مسابقات خیابونی غیرقانونی موفق خانوادش شد، در نهایت مسیرشو تو دنیای خشن مافیایی پیدا کرد.
ولی هدفش تنها چیزی نبود که تو جاده های پر از هیجانی که خونه اش میدونه کشف کرد…
دینارا میخایلوف تنها راننده ی زن مسابقه های رالیه که نادیده گرفتنش سخته. و نه فقط بخاطر موهای قرمز شعله ور و سبک رانندگی خشنش، بخاطر اینکه پرنسس براتواس و مجازه تو قلمروی دشمن رانندگی کنه.
- نام کتاب: شهوت پیچیده
- ژانر: عاشقانه #هیجانی #اروتیک #مافیایی #خارجی
- نویسنده: کورا ریلی
خلاصه کتاب
سالواتوره
مردم میگن کارما یه هرزه است،اما اون به جز خوبی چیز دیگه ای برای من نداشته.
و بخاطر اینم نیست که من مرد خوبی ام.
هر کاری توی زندگیم کردم،دلایل خودمو داشتم.
دزدی کردم،زورگیری کردم،حتی ادم کشتم.
چندتا چیز هست که خط قرمزم حساب میشه و باهاشون سروکاری ندارم،مثل زنا،بچه ها و مواد.
اما تو بقیه چیزا دستام پره پره. وقتی که تو رییس باشی،باید همچین کارایی بکنی.
با هر کار سیاهی،متوجه سنگینی اعمالم بودم اما هیچ وقت مجبور نبودم برای کسی توجیه کنم. و حالا،برای اولین بار توی زندگیم باید دلیلشو توضیح بدم.
- نام کتاب: شاهنشاه مافیا
- ژانر: عاشقانه بزرگسال خارجی
خلاصه کتاب
ترانه دختری که به اجبار پای در زندگی اعلا میگذارد. اعلا مردی مغرور و مستبد و سنگ دل. ترانه میتونه اعلا رو عاشق خودش کنه؟ …
- نام کتاب: عروس کاغذی
- ژانر: عاشقانه بزرگسال
- نویسنده: هانی زند
خلاصه کتاب
سنتی که از گذشته در طایفه ای بزرگ و سرشناس به جا مانده و چه بسا به خاطر بقای آن خونها ریخته اند. این آیین سالهاست که دست به دست میان وراث می چرخد... و حالا تنها وارث این خاندان خدیو است. مردی جسور، بی رحم باهوش و بسیار قدرتمند که زخم خورده ی همین رسومات است و برای از میان بردن آن لحظه شماری میکند. این رسم چیست ؟!... و چرا خدیو بعد از سالها توبه اش را می شکند؟!
- نام کتاب: جوهر سیاه
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فرشته تات شهدوست
خلاصه کتاب
طوباسادات، دختر یازده سالهی آسد صادق حلاجی افتاده دست نامردی شوهرننه. نیمهشب پناهنده میشه خونه تاجر بزرگ شمرون که به بزرگی و جوونمردی شهرهست و میشه کنیز مخصوص زن دخترزا و بیمارش و همبازی پدیده، دختر یکییکدونهٔ حاجیبابا. طوبیسادات تازه داره احساس امنیت میکنه که دست دشمنی روزگار، از دیوار بلند خونهباغ شمرون میگذره و حیاط بهاری خونهباغ رو خزان میکنه...
- نام کتاب: رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ساناز زینعلی
خلاصه کتاب
همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپر استار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور، دیمین سوج، وارد زندگیمون میشه و فکر میکنه من کسیم که به خاطر پول و شهرت با سوپراستار بزرگ تن دادم. دیمین به خاطر رابطههای کنترل نشده و زیادش معروفه و حالا، انتظار داره با جاذبههای جذابش اغفالم کنه و با وجود پونزده سال اخلاف سن، منو برای خودش میخواد، غافل از اینکه …
- نام کتاب: رام نشدنی
- ژانر: عاشقانه بزرگسال خارجی
- صفحات: 800
خلاصه کتاب
پای چپم را با حرص به زمین کوبیدم و با لحن شاکی پرسیدم:
- چه خبره باز؟! دوباره چی شده داری با بهانههای الکی میفرستی برم خونهی مامان لیمو؟
با خونسردی تقلبیاش، جدی و محکم جواب داد:
- چراش رو گفتم بهت؛ الانم برو بذار به کارم برسم.
نفسم را رها کردم و با لحن تهدید آمیزی گفتم:
- این دفعه برم دیگه نمیآم!
- نام کتاب: تو خاطره نشدی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: دلربا عجملو