دانلود رمان دروغ شیرین از ناب رمان
[caption id="attachment_1017" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان دروغ شیرین[/caption]
ماشینو پارک کردم. دوست ندارم پیاده شم.
فضای تاریک و سکوت پارکینگ بهم آرامش میده.
چه روز مزخرفی بود دیگه حوصله ی خودمم ندارم.
بالاخره از ماشین دل کندم و پیاده شدم، آهنگ شاد توی آسانسور روی مخمه… چشامو بستم و سرمو به دیوار اتاقک آسانسور تکیه دادم. اَه… چقدر سرم درد میکنه. با ایستادن آسانسور ازش بیرون اومدم و کلیدو تو قفل در چرخوندم.
ـ اومدی مادر؟