دانلود رمان حماقت کوچک با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان حماقت کوچک
خلاصه رمان:
? داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه که چشمم به بستنیای دست بچه ها افتاد. د
لم میخواست منم بستنی میخوردم اما پولشو نداشتم. بابام یه کارگر ساختمونی ساده بود و به زور میتونست خرج من و دو تا داداشمو در بیاره.خبری از پول تو جیبی مدرسه نبود. تو فکر این بودم چی میشد منم بتونم هرروز بستنی بخورم و داشتم بچه ها رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر. سرمو بالا اوردم دیدم پسرعمومه و داره با نیش باز نگام میکنه