دانلود رمان همیشه تلخ مینوشم با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان همیشه تلخ مینوشم با لینک مستقیم
چطور می توانست هر روز صبح به دنبال پدری بیاید که شب قبل را با زنی غیر از مادرش شریک
شده بود؟
چطور می توانست چشم در چشم هووی مادرش شود و با لبخند احوال پرسی کند؟
صدای سهراب خان را شنیدم که با مامان خداحافظی می کرد. امیر رضا نگاهش را به سمت بالا آورد و
من هم پرده را کشیدم.
میل داشتم کشیده ی آبداری به صورتش بزنم تا از خواب بلند شود، اما شاید او خود را به خواب زده؛
اگر این طور باشد، ...