دانلود رمان زندگی غیر ممکن با لینک مستقیم و رایگان
خلاصهای از داستان رمان:
داستان درمورد سه تا دختره که یه روز یکی میاد بهشون میگه میخوام ازتون امتحان بگیرم و اونا رو میبره به یه زمان دیگه توی انگلیس..
با کمال آرامش داشتم لباسمو میپوشیدم . دلم میخواست صدای کیانو دربیارم . مانتو مو که پوشیدم شروع کردم به درست کردن مقنعه ام . اَه چرا این صداش در نمیاد … هنوز فحشش نداده بودم که صدای عصبانیش بلند شد : دختر بدو دیرم شد .
_ با دوستام میرم !!!
وارد اتاقم شد و به دیوار تکیه داد و زل زد بهم و گفت : زود باش …
_ حرفمو نشنیدی ؟! با مریم و فرناز میرم .
کیان _ لازم نکرده خودم میبرمت .
مقنعه مو درست کردم از کنارش رد شدم و رفتم توی آشپزخ و نه . پشت میز نشستمو که مامان گفت : ساعت هفته مگه نمیری ؟
_ چرا میرم صبحونه بخورم !
کیان _ حالا شانس من بقیه روزا نمیخورد ولی الان …
با حرص بلند شدم و از آشپزخانه بیرون اومدمو کیفم رو از روی مبل برداشتم و بعد از پوشیدن کفشم از خ و نه بیرون زدم . آروم آروم قدم میزدم و بدون توجه به بوق زدن های کیان آهنگی رو زیر لب زمزمه میکردم . از طرفی هم خوشم می آمد لجشو دربیارم تا اون باشه که جلوی دوستام منو ضایع نکند …
کیان _ بیا سوار شو .
_ نمیخوام .
کیان _ کیانا لج نکن بیا .