دانلود رمان گورستانی برای زندگان با لینک مستقیم و رایگان
به قلم : انورا
مقدمه :
میخواهم جایی باشم
برای داشتن
کمی ارامش
در جایی ابدی
ارامش اینجاس
اینجاپایان خط زندگیست
این جا
گورستان است
صدای مردگان
فسمتی از متن :
داشتم به سمت در میرفتم که یاد دفتر خاطرات افتادم رفتمو ورش داشتم ممکن بود چیز مهمی توش نوشته شده باشه.
وقتی از خونه خارج شدم. بچه ارو تو ماشین نزدیک خونه پیدا کردمو سوار شدم و به سوی خونه حر کت کردیم توی راه براشون هرچی رو دیده بودم تعریف کردمو اونام مثل من براشون قضیه مبهم بودوقتی به خونه رسیدیم اونقدر خسته بودم که حوصله فکر کردن به هیچی رو نداشتم با قدمایی شل به سمت اتاقم رفتمو بدون عوض کردن لباسم به خواب رفتم.
-مامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان !!!!!!مامــــــــــــــــــــــــــان
-سام پســــــــــــــرم کمکـــــــــــــــم کن !! ســــــــــــــــــــــام
-مامــــــــــــــــــان مـــــــــــــــامان
دادمیزدم و انگار صدایی از دهنم خارج نمیشد و توگلوم خفه میشد. صداهایی که انگار مانند آواز باهم میخوندن صداها مثل زمزمه به گوشم میرسید.
-توهم باید بیای بیـا بیـا مال ما میشـــــــی اینجا اخر زندگیـــــــــته. دادمیزدم.
گفتم: نــــــــــه نــــه
اما بازم صدایی از گلوم خارج نشد.
چمنای زیر پام کنار رفتو من به قعر زمین کشیده میشدم همینطور که به جایی که معلوم نبود کجاس کشیده میشدم حس کردم تکون میخورم چشامو که باز کردم اتاقمو دیدم خیالم راحت شد داشتم خواب میدیدم نگاهی به چشمای نگران دانیال انداختم یکم بهم اب دادو گفت:خوبی
– اره ممنون
-میخواستم بگم بیای شام دیدم انگار داری کابوس میبینی برای همین صدات زدم بهتری الان؟
– اره بهترم.
-پس بیا پایین میخوایم شام بخوریم.
-من سیرم نمیخوام شماها بخورید.
– باشه پس من رفتم.
[…] دانلود رمان گورستانی برای زندگان با لینک مستقیم و رایگ… […]