دانلود رمان عاقبت کل کلامون با لینک مستقیم و رایگان
خلاصه داستان: در و با شدت وا کردم و وارد شدم بیچاره منشیه کپ کرده بود با نگاه اجمالی به همه جا با قدمای بلندو محکم خودمو بهش رسوندم و با صدایی که از زور عصبانیت و خشم میلرزید داد زدم :رییست کجاست؟؟؟؟
قسمتی از رمان:
بیچاره به معنی واقعی کلمه لال شده بود
این دفعه بلندتر از قبل گفتم :میگی یا…
-چه خبره اینجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به طرف صدا برگشتم،خوده ناکسش بود
-به به آوا خانوم پارسال دوست امسال آشنا،البته یه آشنای خیلی نزدیک
یه قدم بهش نزدیک شدم با خشم تو چشاش زل زدم:هه شتر در خواب بیند پنبه دانه بعد با صدایی که از لای دندونام در می اومد گفتم تو خواب ببینی بخوای با من آشنا شی اونم آشنای نزدیک
لبشو به دندون گرفت و گفت:نگو این حرفا رو خانومی فعلا که تو بیداری میبینم نه ببخشی گلم تو بیداری میبینیـــم
میبینیمو خیلی محکم گفت که دیگه عصبانیتمو به اوج رسوند