دانلود رمان سپیده عشق با لینک مستقیم و رایگان
خلاصه:داستان در مورد دختری که در روز تولد برادرش با دوست برادرش آشنا میشه و تغییراتی در زندگیش ایجاد میشه که…
مانی جان آگهی تسلیت به رئیس روخوندی؟– نه کجاست؟
– روزنامه روگذاشتم روی میزت.بخوون ببین خوبه.– باشه حتماً.
مانی به طرف میزش رفت وروزنامه رابرداشت،همان طورایستاده صفحه آگهی های ترحیم رابازکرد
ومتن مربوط به تسلیت فوت پدررئیس شرکت راخواند وروزنامه راتاکرد.درآخرین لحظه کلمه ای ازمتن زیرآگهی توجه اش رابه خود جلب کرد.روزنامه رابالاترگرفت وآهسته زمزمه کرد:
گرچه بیست سال ازپروازبی بازگشتت می گذرد ولی غم فراغت همچنان باقی است.
بیست سال پیش درسحرگاه یک روزپاییزی ازپشت یک تنهایی غمناک وبارانی درشهرغریبه هامنصورعزیزبرای همیشه به سفررفت.
اگرچه زندگی کوتاهش بال وپری داشت باوسعت اندیش ژرف،پرشی داشت به اندازه عشق وصفایی داشت
به پهنای دریاولی هنگامم رفتن تمام بالهای خسته اش غرق دراندوه بود،گلهای عشق وامید وآرزوهایش همه نشکفته،پرپربود ودستان پرمهرش هنوزمحبت راجستجومی کرد.
اومی رفت وجای انگشتان،گرمی نفسهاوسوزانی نگاهش درقلب من جاودانه می ماند