دانلود رمان عشق کیلویی چند با لینک مستقیم و رایگان
خلاصه رمان:سلام اسم من آرزو صداقت دانشجوی رشته مهندسی عمران
استاد وظیفه شناس ما گفته باید برای گرفتن پایان نامه باید به مدت 3ماه در یک شرکت مهندسی مشغول به کار بشیم
تا این مدرک ناقابل را به مابدن ومن الان یک هفته تمامه که دنبال کارم قرار شده که شنبه برم همون دفتره .
قسمتی از رمان:
سالمه وخونمون توی ونکه یه عمو ویه عمه دارم که هر کدوم 2تابچه دارن عموم یک دختر به اسم سارا ویک پسر به اسم سامان داره که دوتا کوچه پایین تر از ما می شینن سامان وسارا دوقلو هستن و4ماه از من بزرگ تر اند والان سامان رفته سربازی.
عمه ام 2تا دختر فیس وافاده ای داره به اسم های ژاله وهاله که به تر تیب 21 ساله و19ساله هستن.
زنگ زدم دفتر شرکتی که قراربود برم ساعت 6بود که زنگ زدم
من – سلام شرکت….
اون – بله امرتون .
من – ببخشید با آقای صابری کارداشتم؟
اون –خودم هستم امرتون .
من – من خانم صداقت هستم می خواستم بدونم ساعت چند باید اونجا باشم وچه مدارکی لازمه؟
اون – بله ساعت 9اینجا باشید و کار هایی که تا حالا انجام دادین را همراهتون بیارید .
من – خیلی ممنون پس شنبه می بینمتو.خدا حافظ
اون – خدا حافظ
وای خدا جون یعنی انتخابم می کنه بزار زنگ بزنم سارا باهم بریم بیرون .
من – سلام سارا چطوری آماده شو بیام دنبالت بریم بیرون.
سارا- شما که گزرتون پایین شهر نمی افته ماد مازل.
من- یه سلام توی اون لپات هیچ وقت نباشه ها.
سارا – ایوای ببخشید سلام
من – ببین عزیز دل برادر فواید سلام : سلام برای خوبی هاست سلام برای گل هاست سلام…….
سارا – وای آرزو مخم رفت.