دانلود رمان فرجامی شیرین با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده به قلم : فاطمه دانشمند
خلاصه ی از داستان :
افتاب داشت غروب می کرد که به انجا رسیدم پس از سفر و خستگی راه چمدانم را زمین گذاشتم و به اسمان قرمز و خورشیدی که می رفت تا پشت کوه پنهان شود خیره ماندم احساس غربت تمام وجودم را در برگرفته بود برای اولین بار بود که از خانواده ام دور می شدم تنها فرزند خانواده بودم و عزیز دردانه پدر و مادر .
نگاهم به درمانگاه روستا افتاد اینده من در این روستا آغاز شده بود آغازی تنها و بی پناه…