دانلود رمان تقدیر پادشاهان با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده:مورگان رایس
تعداد صفحات:180
خلاصه:
آهی کشید و به بالا و به پشت پردهها نگاه کرد تا سقف را ببیند
و مانع چرخش اتاق در سرش شود.دوباره به این فکر میکرد که چه کسی میخواست او را بکشد؟
آن پسر، تور را مثل پسرش دوست داشت و بخشی از او احساس میکرد که او عامل این ترور نیست.
به این فکر کرد که چه کس دیگری میتواند خواهان مرگش باشد و انگیزهای برای این کار داشته باشد
و از همه مهمتر آیا ممکن است دوباره تلاش کند. آیا در امان بود؟ آیا نظر آرگون صحت داشت؟
مکگیل احساس کرد که چشمانش سنگین شده اند و پاسخ خارج از دسترس ذهنش قرار دارد.
شاید اگر ذهنش کمی آرامتر بود میتوانست همه چیز را بفهمد. اما ذهنش این توانایی را نداشت.
باید تا صبح صبر میکرد تا مشاورانش را فرا بخواند و در این زمینه تحقیق کند.
سوالی که در ذهنش داشت این نبود که چه کسی میخواهد او بمیرد
اما این که چه کسی نمیخواهد. همانطور که میدانست دربارش پر از افرادی است که خواهان تختش هستند.
ژنرالهای جاهطلب، اعضای حقهباز شورا، اشراف قدرتطلب و لردها، جاسوسها، رقیبان قدیمی، قاتلینی از مککلودها و شاید حتی افرادی از مناطق وحشی. شاید حتی از آن هم نزدیکتر
.مکگیل به خواب میرفت و چشمانش میلرزیدند اما چیزی توجهش را جلب کرد که چشمانش را باز نگه داشت. او حرکتی دید و متوجه شد که ملازمانش آنجا نیستند.
سردرگم پلکی زد.ملازمانش هیچگاه او را تنها نمیگذاشتند.
در حقیقت اصلا بیاد نمیآورد که چه موقع در این اتاق تنها بوده است. بیاد نمیآورد که دستور داده باشد آنها بروند.
حتی از آن عجیبتر در اتاقش کاملا باز بود.در همین زمان مکگیل صدایی از طرف دیگر اتاق شنید و برگشت که به آنجا نگاه کند. در آنجا کنار دیوار فردی خزیده از سایهها بیرون آمد.